در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش برنابا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:42:13
امکان خرید پایان یافته
۰۲ تا ۲۰ خرداد ۱۴۰۱
۱۸:۳۰  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۴۵,۰۰۰ تومان
اون اینجاست جایی که حتی راهبه ها هم ازش رد نمیشن.

ظرفیت اجرا فقط ۳۴ نفر می باشد.


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۵ سال خودداری نمایید.

مکان

خیابان انقلاب، خیابان خارک، بن بست اول، پلاک ۵
تلفن:  ۶۶۷۲۴۸۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی از دوستان قدیمی دیگه روی تیوال نمی نویسند هر کدوم به دلیلی
نوشته زیر از عباس الهی دوست قدیمی تیوالیه



تعاملی که سازنده نیست

نوشتاری ... دیدن ادامه ›› در #نقد #نمایش #برنابا

بر اساس نمایشنامه درد خفیف هارولد پینتر؛ عبارتی است که روی پوستر نمایش برنابا آورده شده است. اما به نظر من نمایش به متن وفادار نیست. البته اگر بپذیریم که وفاداری صرف استفاده بازیگران از کلمات و جملات نمایشنامه نیست و بیان و لحن بازیگران، سکوت و مکث ها نیز جزیی از این وفاداری است. غلامرضا صراف مترجم آثار پینتر در مقدمه کتاب "دو نمایشنامه، مستخدم ماشینی و درد خفیف" می گوید:
"ویژگی تکنیکی نمایشنامه های پینتر استفاده او از مکث و سکوت است. پینتر مکث و سکوت را از هم متمایز می داند و برای آنها معنای خاصی قایل است. به طوری که می توان گفت این دو عنصر در آثار او کنش دراماتیک یافته اند."
به این دو می توان نحوه بیان و ادای جملات را نیز اضافه کرد. لحن، مکث و سکوتی که خطوط نانوشته متن های پینترند و در نمایش حاضر درست به اجرا نمی رسند و این همان پاشنه آشیل کار است. اجرای نمایشنامه های پینتر نیاز به کارگردانی از جنس خود پینتر دارد که بتواند نانوشته های پینتر را بخواند و آن را در قالب مثلث عناصر دراماتیک پینتری بر روی صحنه متجلی کند. این نکته ضعف اول نمایش است.
صاحب اثر به درک کاملی از متن نرسیده و این در دخل و تصرف های (که البته خیلی زیاد نیست) انجام گرفته نیز قابل ردیابی است. به طور نمونه رفتار و گفتار مرد با زن در نمایش و از شروع آن همراه با تلخی، تندی و تحکمی است که در نمایشنامه نیست یا دست کم این شدت و حدت را ندارد.
همین عدم درک کامل از نمایش به بازی/ بازیگردانی هم راه یافته است. بازیگر مرد از صحنه های آغازین نمایش با تن صدای بالا و فریادگونه حرف می زند. این حتمن خطاست، خطای بازیگری و از آن مهمتر خطای بازیگردانی. چگونه در این بستر بدون فراز و فرود شخصیتی ساخته شود؟ اگر قرار است در جایی از نمایش خشم و عصبانیت فرد تصویر شود چه ابزاری دیگری باقی مانده است؟ خشم و تندی و فریاد این بازیگر که همیشگی و در نتیجه عادی شده است. بازیگر خانم در بیان، حرکت و حتی تسلط بر میمیک صورت بسیار تواناتر عمل می کند و حتی در برخی میزانسن ها بازی پارتنر خود را تعدیل و تصحیح می کند و شاید بتوان گفت از این راه نمایش را به جریان درست خود نزدیکتر می کند. اما این تلاش برای نجات نمایش کافی نیست.
نکته ضعف دیگر نمایش در تعاملی اجرا کردن کار است. نمایش دو بازیگر اصلی (زن و مرد) دارد و نقش سوم نمایش به تماشاگران سپرده شده است. نقش سوم پیرمردی است که طبق نمایشنامه قرار نیست دیالوگی داشته باشد و قرار است رفتار و حالات وی از بازخوردی که در گفتار دو بازیگر اصلی ایجاد می کند فهمیده شود. فردی که شاید اصلن وجود خارجی ندارد و زاییده توهم، حسرت، ترس یا ذهن مشغولی های این زوج باشد. او در نمایشنامه حضور دارد تا دو شخصیت اصلی شروع به حرف زدن کنند؛ تا از واگویه های ایشان کاراکترهایشان ساخته و پرداخته شوند. دیالوگ های او از جنس مکث و سکوت است؛ مکث و سکوتی که باید در زمانبندی دیالوگ گویی بازیگران اصلی ساخته شود. دخالت دادن تماشاچی ای که حتی ممکن است نمایشنامه را نخوانده باشد و این فضا را نشناسد، این تعادل دیالوگ-مکث-سکوت (اگر ساخته شده باشد) را بر هم میزند و اتمسفر پینتری نمایش را به کلی از بین می برد و نمایش را از کار می اندازد.
کاش دوستان قدیمی بیخیال خیلی موارد میشدند و صرف اینکه اینجا با هم در تعامل و گفتگو باشیم بدون توجه به خیلی مسائل ریز و درشت که همه جا هست دوباره می نوشتند .
من مطمئنم که نتیجه اش مثبت می بود .
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
میثم هنزکی
کاش دوستان قدیمی بیخیال خیلی موارد میشدند و صرف اینکه اینجا با هم در تعامل و گفتگو باشیم بدون توجه به خیلی مسائل ریز و درشت که همه جا هست دوباره می نوشتند . من مطمئنم که نتیجه اش مثبت می بود .
کاش...
خیلی دلم برای نوشته های خوب رضا بولو تنگ شده
یا علی عبدالهی
یا کاربر غیوری با اون قلم خاصش

یا دوست ندیده ای به اسم پرنده باز آلکاتراز که نوع نوشته هاش خیلی جذاب بود
و خیلی های دیگه که الان حضور ذهن ندارم

هنوز هم هر از گاهی سری به نوشته های قدیمی بولو می زنم و کیف می کنم از نبوغش و قلمش
حیف حیف حیف
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کامنت‌ها نوشته بودن وفادار به متن من نمایشنامه رو نخوندم اما چیزی که دیدم به نظرم خیلی شرحه شرحه بود‌ و یه قسمتهایی حذف شده و کار اصلا ریتم نداشت.
بازیگر مرد اینقدر داد میزد خواستم از سالن برم بیرون و تا همین الان سر درد دارم .
نقش تعامل رو نفهمیدم اگه یکی از پسرها جواب می داد واقعا می‌تونستنند جمعش کنند؟
بازیگر خانم چه قدر خوب بود واقعا کیف کردم از بازیش
از صندلی ها هم که نگم کمرم شکست.
در مورد سوال شما اگر کسی پاسخ میداد، اصولا در اینجور مواقع گروه نمایش آن را در پرانتز میگذارند و به آن بی اعتنایی میکنند.
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
سحر جان، در اجرای ما هر ۴ مخاطب مرد چنان صحبت کردن که اصاً کار به اینکه «گفته بودی چای می‌آری من چای می‌خوام» رسید! اصاً از تعامل گذشته بود دیگه بلند شده بودن برن با خانم داستان باغ هم ببینن?‍♀️
می‌خوام بگم در این موقعیت هم هردو بازیگر خیلی خیلی خیلی خوب جمع و مدیریت کردن کارو (صحبت/اکت) و چنان نمایش رو به روالی که باید برگردوندن که ما همگی کیف کردیم.
صندلی‌هاش ولی واقعاً «سخت» بودن، از هر لحاظ!
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
تانیا
سحر جان، در اجرای ما هر ۴ مخاطب مرد چنان صحبت کردن که اصاً کار به اینکه «گفته بودی چای می‌آری من چای می‌خوام» رسید! اصاً از تعامل گذشته بود دیگه بلند شده بودن برن با خانم داستان باغ هم ببینن?‍♀️ می‌خوام ...
چه خوب،مرسی تانیا جان گفتی
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من این اجرا رو دیدم. کلا تسلط بازیگران روی بخش تعاملی رو خیلی دوست داشتم و بنظرم اجرای جمع و جور و تمیزی بود.
طراحی صحنه ساده با متن سازگار بود و بخوبی میتونستی فضاها رو مجسم کنی. علیرغم سن کم بازیگرها بازی ها پخته بود. بطور کلی از دیدن نمایش لذت بردم.
علیرضا اسدی (alireza.asadi)
با عرض سلام.

خیلی خوشحالیم که از نمایش لذت بردید و با فضای کار همسو شدید.

سپاس از نگاهتون??
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید