صحنه های پایانی شب آخر و اجرای پایانی این اثر، بیش از هر چیز به یاد م می ماند، روایتگر لحظات پایانی زندگی انسان هایی که پس از نوید خوشبختی و آسایش، تاب نیاورده، بارها میمیرند و زنده می شوند... و نبودن، تصمیم نهایی آنهاست....بسیار خلاقانه
من اجرای سال 91 رو دیدم. یکی از بهترین تئاترهایی که تو زندگیم دیدم. و هیچ وقت فراموش نمی کنم اون شب خاطره انگیز رو، سالن پر تماشاگر چهارسو با یه بلیت بدون صندلی که اصلا باعث نشد یه لحظه هم از کار لذت نبرم. خیلی دوست داشتم این کارو بازم ببینم ولی حیف که تالار شمس به مسیر من دوره خیلی دور و البته ساعت اجرا هم به خاطر مسیرش دیره خیلی دیر...
امیدوارم که این تئاتر باز هم تو سال های بعد اجرا بشه. دو لیتر در دو لیتر صلح یه تئاتر خوبه خیلی خیلی خوب...
داستان تکراری ای بود که به شیوه ای بسیار نو بیان شده بود... نمایشی که چشم تماشاگر به دیدنِ صحنه هایش عادت ندارد...
و من احتمالا زیادی احساساتی ام که در صحنه های پایانی و اوج داستان اشکم درومد...
زحمت خیلی خیلی زیادی که برای اجرای این نمایش کشیده میشه ستوندنیه ... به همه ی گروه خسته نباشید میگم
در ضمن ما بلیط بلوک D رو داشتیم و با خوندنِ کامنتهای اینجا قبل از دیدنِ نمایش فکر میکردم الان میرم و هیچی از نمایش نمیبینم و خودم رو راضی کرده بودم که حتی اگه چیزی ندیدم به یه نمایش رادیویی دلخوش باشم... اما واقعا دید بدی نداشتیم و خیلی هم خوب بود...به نظر من شاید بلوکهای کناری حتی گاهی چیزهایی رو میبینن که بلوکهای روبرویی از دیدنشون عاجزند... به هر حال بهتره یکم خوشبین تر به قضایا نگاه کنیم و اینقد مقزضانه کامنت نذاریم...
درسته نمایش با تاخیر 20 دقیقه ای شروع شد ولی اینم خیلی آزار دهنده نیس... مخصوصا تو جایی که ما داریم زندگی میکنیم...
به نظرم بهتره نه خلقِ خودمون رو تنگ کنیم نه با حرفهایی که از بدبینیهامون سرچشمه میگیره فکر دیگران رو مکدر :)