در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش یک صدمین سالگرد تولد ادیت پیاف
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:42:06
امکان خرید پایان یافته
۰۳ تا ۱۰ مهر ۱۳۹۵
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان

کاری از کمپانی نمایش پوتلچ

*تاریخ این برنامه: شنبه ۳ و شنبه ۱۰ مهرماه*

این برنامه ویژه بانوان است
همچنین بانوان محترم توجه فرمایند که موبایل و هرگونه دوربین پیش از ورود به سالن از سوی سالن امانت گرفته می‌شود

راه های ارتباطی با تئاتر باران: سایت اینستاگرام کانال تلگرام

اخبار

›› یک صدمین سالگرد تولد ادیت پیاف در تیاتر باران تمدید شد.

›› زندگی ˝ادیت پیاف˝ ویژه بانوان به صحنه تئاتر می‌رود

مکان

خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲/۱
تلفن:  ۶۶۱۷۶۸۲۵، ۶۶۱۷۶۸۱۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک بازیگر بدون دکور !!
ادیت پیاف همه جا تسخیر کرده بود
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک هفته از تماشای این نمایش گذشت،به هیچ وجه قصد ندارم بگویم کار بدی بود اما در حد ادیت پیاف هم نبود،کم بود برایش،یا شاید توقع من خیلی زیاد بوده،بانو ناتالی منتا بی شک بازیگر توانمندی هستند با تسلط خوب بر صحنه و صدای بی نقص تکنیکی ، اما نه صدای پیاف نه آن حس پیاف و نه آن لهجه ی بی نظیر فرانسوی پیاف که دلت را می لرزاند و به اوج میرساندت...که خب اعتراف میکنم از این لحاظ واقعا توقع بی جایی دارم!
اما گله ای دارم از عوامل پشت صحنه،به هر حال کاری بود با ترکیبی از زبان انگلیسی در دیالوگها و فرانسه در خواندن ترانه ها . تسلط به زبان انگلیسی برای همه در حدی نیست که براحتی بتوانند با چنین اجراهایی بدون دوبله همزمان ارتباط برقرار کنند(از لحاظ فهم دیالوگها که قرار بود تاریخچه ای باشد بر زندگی پیاف ،هر چند ناقص و شاید تن داده به سانسور اجباری) هر چند این دوبله ی همزمان پیش بینی شده بود و دیالوگ ها نیز شمرده و تا حدودی قابل فهم بیان میشد(به شرطیکه برای چون منی با تسلط کم بر زبان انگلیسی، باید همه حواسم را میگذاشتم به صدا و تخیل آنچه درذهنم بود )اما متاسفانه شاید چیزی حدود 7-8 دقیقه از از یک قسمت خوب نمایش با بی دقتی مسوول محترم این بخش از دست رفت

به هر حال تجربه خوبی بود و امیدوارم شاهد ادامه چنین برنامه هایی با کیفیت بهتر و هماهنگی دقیقتر باشیم
متشکرم از تمامی دست اندرکاران اجرای این نمایش و بانو منتای دوست داشتنی

پی نوشت:موقع تماشا بی اختیار ذهنم پر کشید به نمایش آنسامبل اسپانیش یرما و بازی و صدای زیبای اشکان صادقی!
بی صبرانه منتظر رسیدن روز شنبه هستم برای شنیدن و دیدن اجرایی در خور از این صدای آسمانی،فرشته ای که تنها دلیل زندگی را عشق میدانست،همواره از عشق میگفت و در پی از دست دادن معشوق به آوایی ملکوتی رسید.

ژان کوکتو لحظه ای بعد از شنیدن خبر مرگ ادیت پیاف چنین گفته بود:
"قایقی که از جاری شدن باز ایستاد،این آخرین روز من روی زمین است.هیچ وقت ندیدم او در خرج کردن روحش اینچنین خساست به خرج دهد.او روحش را خرج نمی کرد،بلکه اسراف میکرد،روح طلایی اش را از پنجره به بیرون پرتاب می کرد"
و لحظاتی بعد خود نیز در دیار مردگان به پیاف پیوست...
توصیف ژان کوکتو از صدای پیاف چنین بود:
"صدایی که از دل بلند میشود،صدایی که از سرتا پای وجودانسان را می پوشاند،صدایی که موج بلندی از مخمل مشکی را به رخ می کشد،صدایی که سرشار ... دیدن ادامه ›› میشود که اوج میگیرد و اندک اندک جایگزین خودش میشود و در حالیکه چون سایه ای روی دیوار بزرگ می شود،شکوهمندانه جایگزین این دخترک کوچک خجالتی میشود."

سخنی هم از دکتر شریعتی در وصف ترانه های ادیت پیاف در خاطرم هست که ترجیح میدهم اینجا نقل نکنم ،بگردید پیدا می گنید!

اما به یاد بیاورید سکانس قبل از نبرد پایانی در فیلم نجات سرباز رایان :
http://s3.picofile.com/file/8219411576/Edith_Piaf_Tu_es_partout_Saving_Private_Ryan_.mp3.html

تقدیم به دوستدارن پیاف
http://redmp3.su/10625583/edith-piaf-la-vie-en-rose.html

چشمانی که نگاه مرا محجوب می کنند
خنده ای که در دهانش گم می شود
این چهره ای بی رتوش است
چهره مردی که من مال اویم
وقتی مرا در بازوانش می گیرد
و با من به زمزمه سخن می گوید
من به رنگ گل سرخ می زیم
با کلام عاشقانه سخن می گوید
هر روز و هر روز
و اینهمه مرا به شوق می آورد
به قلبم نثار می کند
تکه ای از خوشبختی
به دلیلی که می دانم
او قسمت من است
و من قسمت اویم
او مرا چنین گفت
به زندگانی سوگند یاد کرد
و هر دم که او را می بینم
گویی قلبم لحظه ای می ایستد
مردن در برابر شبهای عشق
خوشبختیِ عظیم رخ می دهد
غم و اندوه رنگ می بازند
خوشبختی چنان است که جان از تن به در می برد
وقتی مرا در بازوانش می گیرد
و با من به زمزمه سخن می گوید
من به رنگ گل سرخ می زیم
با کلام عاشقانه سخن می گوید
هر روز و هر روز
و اینهمه مرا به شوق می آورد
به قلبم نثار می کند
تکه ای از خوشبختی
به دلیلی که می دانم
او قسمت من است
و من قسمت اویم
او مرا چنین گفت
به زندگانی سوگند یاد کرد
و هر دم که او را می بینم
گویی قلبم لحظه ای می ایستد
.گویی قلبم لحظه ای می ایستد
پرندیس بزرگوار ممنون از این مطلب شوق انگیز تان....
چقدر خوب که درباره اش نوشتید ...نقل ها از کوکتو بی نظیرند
تعبیر زیبای خرج کردن روح اش....
ترانه هایی که لینکش را گذاشته اید زیبایند..ضمن اینکه ترانه padam padam اش را هم بسیار شورانگیز می دانم.

چقدرعالی که به دیدن این نمایش ' به نظر وسوسه انگیز' می روید...امیدوارم شرح و نظر ارجمندتان را از اجرا برای مابی نصیبان ارایه فرمایید

سپاس فراوان
۰۵ مهر ۱۳۹۵
پرندیس عزیز
چه جمله زیبایی در وصف بانو پیاف نگاشتند. ما که محروم بودیم از این نمایش امیدوارم به لذت وافری رسیده باشید سپاس از اشتراک زیبایتان
۰۶ مهر ۱۳۹۵
جناب راد عزیز،جادوی صدای آسمانی پیاف است که جملات را می آفریند ،از توجهتان سپاسگزارم
البته من هنوز نمایش را ندیدم در انتظار رسیدن روز شنبه هستم، اگر برسد برایم...
۰۶ مهر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید