نمایش›انسان در جستجوی معنا

ورود مسافر به ایستگاه
مسافر خسته و گمگشته وارد ایستگاهی میشود که به نظر جایی برای توقف است نه مقصد. در گفت وگو با کافه دار زنی میانسال و بی احساس در می یابد که این ایستگاه نماد توقف و تأمل در زندگی است.
گفت وگو با نویسنده و بازیگر
مسافر با نویسنده مردی میانسال که به دنبال داستانی بی نقص است و بازیگر زنی پرجنب وجوش اما سطحی که زندگی را صحنه ای برای نقش بازی میبیند روبه رو میشود. هر کدام از این شخصیتها دیدگاههای متفاوتی درباره زندگی و معنای آن بیان میکنند، اما هیچ کدام نتوانسته اند به آرامش برسند
ورود عابر و مرد سایه نشین
عابر مردی خاموش و منفعل زندگی را بی هدف و بی معنا میداند. اما مرد سایه نشین شخصیتی مرموز و فلسفی بحث را به عمق بیشتری میبرد و با سؤالاتی چالش برانگیز مسافر را به فکر وامی دارد.
بحث درباره معنا و رنج
در طول، نمایش مسافر رنج و بی عدالتی را برجسته میکند و میپرسد آیا زندگی بدون معنا ارائه میدهند از تسلیم شدن عابر تا ارزش ادامه دادن دارد شخصیتها دیدگاه های مختلفی نقش بازی کردن بازیگر و تأمل عمیق مرد سایه نشین که معتقد است.
خود رنج بخشی از معناست.
پایان تصمیم مسافر در نهایت مسافر تصمیم میگیرد که اگرچه معنای مطلقی وجود ندارد.
اما جستجوی آن خود میتواند هدف زندگی باشد او چمدانش را برمیدارد و...