در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش فردا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:05:14
امکان خرید پایان یافته
۰۱ تا ۲۴ مرداد ۱۳۹۵
۱۹:۳۰  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

- فردای خودت رو به یاد بیار 

| تیوال تماشای این برنامه را پیشنهاد می کند |
برچسب «پیشنهاد تیوال» بنابر شاخص‌هایی شامل کیفیت اثر اعطا شده و تجاری یا سفارشی دریافت نمی‌شود

  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش فردا / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› "فردا" تمدید شد

›› "فردا" در تالار مولوی اجرا می شود

›› نمایش «فردا» به تالار مولوی می‌رود

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کبریت زد به خاطره ها،حواسش نبود لباسش را با بنزین شسته بود
!(علیرضا_فراهانی از کتاب با کفش های طبی تنها میتوان واژه ها را جلو برد)

فیلمها و نمایشهایی که دارای ساختار معمایی و پازل گونه هستند همانقدر که در دیدار اول میتوانند پرکشش و جذاب باشند دارای این ضعف هم میتوانند باشند که اشتیاقی برای مرور دوباره آنها وجود نداشته باشد. به همان دلیل که چیدن یک پازل فقط در بار اول جذاب است و در دفعات بعد این حس قابل تکرار نیست. اگر در پایان یک اثر یک غافلگیری و شوک هم باشد همین مشکل وجود دارد یعنی جذابیت بسیار در دیدار اول اما عدم وجود این جذابیت در دیدارهای بعدی! و این به ماندگاری کار ضربه میزند به عنوان مثال شما حاضرید بار دیگر فیلم «دیگران» را با همان اشتیاق دیدن دفعه اول ببینید؟ البته این نقیصه بیشتر گریبان فیلم را میگیرد که ذاتا یک کار آرشیوی و تاریخی است تا تئاتر را که یک کار زنده است ولی به هر حال در نمایش هم به ماندگاری کار برای اجراهای بعدی و احیانا توسط دیگران لطمه خواهد زد.
اما نمایش فردا را میتوان از این زمره خارج دانست و از این نظر کار موفقی است چون با آنکه هم دارای ساختار پازلی است و هم پایان شوک آور اما خود را بیش از حد درگیر اینها نکرده و اساس کار خود را بر آن نگذاشته است بلکه سعی دارد تماشاگر خود را به تفکر در مورد درونمایه ی کار جلب کند. درونمایه ای ... دیدن ادامه ›› بسیار جالب که از قضا جای تفکر بسیار هم دارد.
واقعا ما چه مقدار به گذشته خود وابسته هستیم؟ روانشناسان و متفکران و مصلحان کوشش بسیاری میکنند که به مردم یاد بدهند یا القا کنند گذشته را فراموش کنند و در حال زندگی کنند. هزاران کتاب روانشناسی و موفقیت تقریبا همه روی این نکته پافشاری میکنند. اما به نظر میرسد توفیق چندانی در این مورد پیدا نکرده اند. واقعا این تمایل زیاد به بیوگرافی نویسی در تمام افراد عادی و شاخص از کجا نشات میگیرد؟ این حس انقدر قویست که حتی هنرمند نیست انگاری مانند بونوئل که به قول خودش به راحتی میتواند یک کبریت زیر تمام فیلمهای ساخته اش بزند اما باز در عمل در سالهای آخر عمر تن به مصاحبه و ثبت زندگی و گذشته اش میدهد. به تعبیر نام آخرین فیلمش این میل مبهم هوس، «این میل مبهم گذشته» از کجا می اید؟
به نظر میرسد گذشته ی ما گذشته ی ما نیست بلکه خود ماست! ما هرچه هستیم حاصل این گذشته بوده و نفی آن نفی وجودمان است. این گذشته هرچه بد باشد نفی کردنی نیست چون امروز ما با این هویت هرچند تلخ معنا میشویم و به زندگی هرچند رنجبار ادامه میدهیم ولی اگر ان را پاک کنیم باید به صورت یک نوزاد چهل ساله به زندگی ادامه دهیم که حتی تصور آن هم وحشتبار است! برای همین است که دو برادر که ظاهرا از تکنیکهای روانشناسانه برای پاک کردن گذشته ناامید شده اند به شیمی متوسل میشوند و قاطعترین راه را برای پاک کردن این کدهای صفر و یک شیمیایی مغزی در پیش میگیرند. راهی که به ظاهر ردخور ندارد اما در این راه نقیض خود را هم در دل راه میگذارند و همیشه راهی برای برگشت باز میگذارند. و عجیب اینکه همان میل مبهم همواره کار خود را میکند و یک چوب خط به چوب خطهای دیوار اضافه میشود! و این چوب خطها ظاهرا ادامه خواهند داشت!
نوع خاطره ی مزاحم که باید پاک شود از قضا بنده را یاد قصه ی مزاحم از بورخس می اندازد. قصه ای که دستمایه فیلم غزل ساخته مسعود کیمیایی شد. ورود یک زن بین دو برادر، عشق هر دو برادر به زن و در نهایت تصمیم به کشتن این مزاحم برای اینکه به رابطه ی برادری آنها خدشه وارد نشود. اما حال میبینیم که کشتن مزاحم اگرچه ساده است اما خاطره ی کشتن مزاحم خود به مزاحمی دیگر تبدیل شده که حتی به قاطع ترین شیوه ها و رجوع شیمیایی به بنیادی ترین عناصر سازنده ی مغز هم نمیتواند برادران را از آن خلاص کند! هرچه هستیم باید وجود را بپذیریم و بر ماهیت تقدمش دهیم!
کار بسیار جمع و جور و به دور از مطول گویی و اطناب زیاد بود و ریتم خوبی داشت. بازیها خوب بود ولی بازی برادر کوچکتر به نظر مقداری اغراق آمیز می آمد و به نظر بیشتر در صدد مرعوب کردن تماشاگر بود شاید هم بنده نتوانستم محملی برای آن در پیش برد نمایش پیدا کنم.
در آخرین شب،بار دیگر از نویسنده و کارگردان خوشفکر جناب امین اسفندیار و بازیگران هنرمندش جناب ایمان صیاد برهانی و سعید زارعی و دیگر عوامل اجرایی این نمایش تامل برانگیز صمیمانه تشکر میکنم
به نظر میرسد گذشته ی ما گذشته ی ما نیست بلکه خود ماست! ما هرچه هستیم حاصل این گذشته بوده و نفی آن نفی وجودمان است.
ممنون از نگاه مداقه گرانه تان
۲۵ مرداد ۱۳۹۵
درود ابرشیر گرامی از توجه و لطف همیشگیتان متشکرم
بزرگوارید
۲۵ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دست مریزاد به هنرمندهای پرتلاش این تئاتر.
اگه نگم فوق‌العاده بود باید بگم که عالی بود.
هم نمایشنامه و هم اجرا میتونه ساعت‌ها ذهنتونو درگیر خودش بکنه. فرصت کوتاهی پیش رو هست برای دیدنش. از دست ندین.
فوق العاده بود
یکی از بهترین پیشنهادهای تیوال
۲۵ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود ... خیلی لذت بردم.
بازی ها تاثیر گذار و بی بدیل بود ...
خسته نباشید ,