متن و شخصیت ها قطعا جای پرداخت بیشتری داشتند و کارگردانی هم بی نقص نبود و مشخص بود تا حدی کار به دست خود بازیگران سپرده شده که با توجه به اعتراف صادقانه کارگردان که به عنوان اولین تجربه کارگردانیشون ازش یاد کردن میشه خیلی سخت نگرفت و با کاراکترها تا حدی همراه شد.
پایان داستان ورق خوبی رو کرد که غیر کلیشه ای و ناب بود. ولی اون هم جای پرداخت بیشتری داشت.
دلم میخاست نشونه های بیشتری ازش میگرفتم که با رو شدن واقعیت تکه های پازل رو کنار هم بگذارم و احسنت بگم به متن ولی خوب همه چیز روان بود و پشت سر هم اتفاق افتاد.
در کل خوشحالم که این کار رو دیدم و بنظرم آینده خوبی برای همه تیم میتونه وجود داشته باشه.
خسته نباشید
میچرخاند..مچرخاند...میچرخاند؛دنیا را دور سرم...
ندا ساکت نشسته و زیر چشمی دخترهای دیگه رو میپاد ،منم ندا رو! احساس میکنه با کفشهای خودش روی مغزش #پاتیناژ میروند!کیا شیشه رو سر میکشه!#چیپس میخوره؛ بدون #ماست! محمد بسم الله میگه!شاید #جن دیده! بهزاد #شعر میگوید،لیلا پارس میکند!آرش میرقصد!
#قهقه میزنم میان #گریه های ماهرو، جمیله بابا شده؟
شالم را مرتب میکنم.دست میزنم..
#لیدی_نویس
اینستایی که توش میتونین برنده ی بلیط رایگان بشید:
Lady_theater
واقعا به این میشه گفت تئاتر؟؟ ؟ قصه بی سر و ته. نبود هیچگونه نشونی از کارگردانی. من نمیفهمم هدف این نمایش چی بود؟ چه چیزی رو میخواست به تماشاگر نشون بده؟ یه بطری بازی با چند تا داستان جانبی کاملا بی سر و ته. شخصیت پردازی که اصلا نبود. تنها نکته خوب کار بازی یکی ازاز بازیگران پسر در نقش دو جنسه بود که کاملا باور پذیر بود در غیر این صورت تمامی عناصر این نمایش غیر قابل تحمل بود