در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش حلاج گفت: امروز بینی و فردا بینی و پس آن فردا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:37:18
امکان خرید پایان یافته
۱۷ آبان تا ۰۳ دی ۱۳۹۵
۱۸:۰۰  |  ۴۰ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

این نمایش تا ۱۹ آذر ماه بوده و یک اجرای دیگر تنها در تاریخ ۳ دی ماه خواهد داشت.

برنده جوایز:

- نمایشنامه منتخب از جشنواره عروسکی بین المللی مبارک- یونیما تهران (۱۳۸۹)
- بهترین بازیگری زن از کارناوال عروسکی بین المللی آلماتی-قزاقستان(۲۰۱۱)
- بهترین بازیگری و بهترین نمایش اصیل و خلاق از جشنواره عروسکی بین المللی پراگ-چک(۲۰۱۱)
- جایزه بزرگ جشنواره لومژای لهستان (۲۰۱۲) و جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره Animart لهستان (۲۰۱۶)

گزارش تصویری تیوال از نمایش حلاج گفت: امروز بینی و فردا بینی و پس آن فردا / عکاس: گلشن قربانیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› تصمیم به روایت تاریخ ندارم

ویدیوها

آواها

 
گفتگوی تیوال با زهره بهروزی نیا
ما نمی خواستیم تئاترِ تاریخی بسازیم، ما به دنبالِ نگاهِ جدید و تازه ایی بودیم

مکان

میدان ولی عصر، بلوار کشاورز، بعد از خیابان فلسطین خ کبکانیان، نبش کوچه مرتضی زاده، پلاک ۱۰ و ۱۲
تلفن:  ۸۸۹۵۲۴۴۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نور بود اما همه چیز از سایه آغاز شد!
....
کاش بودی تا خود محاکمه ات می کردم،تمام این سالها کجا بودی که من با مشتی پارچه خندیدم،رقصیدم،خوابیدم...
تمام شبهایی که با رویای زندگی در وهم مردنم بودم،پای درس کدام استاد مشق عشق می کردی؟
وقتی در آینه ها تکثیر میشدم،وحدت کدام وجود را اثبات می کردی؟
وقتیکه خودم را برایت می آراستم،مجاور کدام حرم بودی که محروم بمانم از آغوشت؟
وقتی در تنهاییم با سایه ام،با سایه ات میخفتم،با کدام صفت خدا عشقبازی می کردی؟

چقدر حرف دارد این چند جمله و چه حرفهایی داشت این نمایش قابل تامل و زیبا ،خوشحالم که بالاخره موفق به دیدنش شدم
درود فراوان بر شما ،نیما دهقان،زهره بهروزی نیا و مهرنوش شریعتی
پرندیس گرامی چقدر خوب که نمایش را دیدید و چه خوب که جملاتی کلیدی اش را ثبت کردید...دستمریزاد
متن خوب نوشته شده بود و زیبا...منم چند کلمه ای ناقص نوشتم...می دانید که تبحر سرکار را ندارم:
راه رهایی فقط عشق است
حلاج :این بار هم آزادی یک قربانی می خواهد و آن قربانی منم
محکمه مضحکه...
دوست ترین داشتنی ...
۱۳ آذر ۱۳۹۵
"دهان بی شرمشان به اندازه ی مظلومیت آزادی فراخ است،تاریخ را هم می بلعند مبادا از حق گفته باشی"

چقدر آشناست این بلعیدن تاریخ ،تا وضع به همین منوال است ،در امتداد زمان ...
۱۳ آذر ۱۳۹۵
درود بر شما
اتفاقا اولین جمله کوبنده در ابتدای نمایش بیان می شود
"نور بود اما همه چیز از سایه آغاز شد"
موافقم با فرمایشاتتان
ممنون از این اشتراک بسیار عالی و مفید
۱۳ آذر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود سرشار از احساسات کلی گریه کردم
(بخاطر اجرای زیبا، بخاطر حلاج ، بخاطر آنان که می دانند و سنگ میزنند.......)
همگی واقعا خسته نباشید.
مجتبی بشیرپور این را خواند
پرندیس و حسام الدین حیدری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
شاید این نوشته منو تا آخر نخونین...
پس همین اولش بگم که این کار ...نمیگم شاهکاره ... که هست ...نمیگم یه کار درست و با اصول تئاتریه... که هست... فقط میگم که این کار رو ببینین و واقعا اگر دوست نداشتین تماشای یه تئاتر دیگه مهمون من.

ولی اگر تا انتها خوندین ...لطفا بدون پیش فرض درباره بنده و کارهایی که در حوزه تئاتر انجام دادم (از نظر شما چه خوب و چه بد)....در مورد این نوشته قضاوت کنین.
من از رنجی حرف میزنم که درد مشترک خیلی از دوستان نزدیک منه.
من واقعا نمیدونم توی این بلبشو مافیاهای بزرگ تئاتر .... که با ایجاد سالنهای خصوصی و تهیه کننده هایی که اغلب با رانتی که توی مهمونی بازیگران ... دیدن ادامه ›› به قول خودشون چهره بدست میارن و روز به روز عین غده سرطانی دارن بزرگ و بزرگتر میشن .... چطور میشه یه کار خوب و ناب تئاتری رو تبلیغ کرد؟

نمیگم که مخالف ایجاد سالن های خصوصی ام... که اگر بگم هم کارهای قبلی و بعدی خودم و هم اجرای همین کار رو زیر سوال بردم ... چون در حال حاضر توی یه سالن خصوصی اجرا میشه... اما وظیفه نهاد دولتی چیه؟...

بخدا که مافیاهای تئاتر دارن تئاتر رو نابود میکنن.... وقتی یه کار که نه از نظر بنده و اطرافیانم بلکه از نظر اساتید بزرگ تئاتر از نظر کیفی نه تنها پایینه ....بلکه ّتمام معیارهای تئاتر رو برای تماشاگر تنزل میده .... اما در بهترین سالن تئاتر تهران و در بهترین ساعت و در بهترین ماه سال اجرا میشه و فقط و فقط به واسطه حضور یک بازیکن!!! یا یه چهره سینمایی که حتی راه رفتن و ایست صحیح روی صحنه رو یاد نگرفته.... با استقبال بی نظیر تماشاگر روبرو میشه و تا پایان ماه به قول دوستان با کلاس "سولد آوت" میشه....چطور برای یه کار خوب میشه تبلیغ کرد؟
البته که مردم به این نوع از تئاتر هم نیاز دارند همونطور که به سریالهای تلویزیونی....اما وظیفه نهاد دولتی این وسط چی میشه؟
آیا وقتش نرسیده که شرایط برابر برای تمام گروههای تئاتر ایجاد بشه که گروهی مثل "حلاج گفت..." دور از مرکز تئاتر و در سالنی نا مناسب کارشونو اجرا کنن؟
و مهمتر از همه اینها آیا وقت اون نرسیده که به هر چهار دیواری مجوز تاسیس سالن نمایش ندن؟
من چون خودم مدتهاست دنبال سالنی برای اجرا هستم ، توی این ماجرا شاهد یک سیکل باطل و ابزوردم... برای گرفتن سالن خوب باید به مافیای تئاتر وصل باشی... برای وصل شدن به تهیه کننده نیاز داری...تهیه کننده به بازیگر چهره نیاز داره، برای برگشت سرمایه اش و بازیگر چهره هم باید ببینه چقدر گیرش میاد این وسط و باید اجرات و سالنت قطعی باشه که بیاد و سالن اجرا هم میگه بازیگرات کیان؟

من واقعا ممنونم از تمام کسانی که روزها و ماهها وقت گذاشتن برای تعیین دستمزد تئاتری ها ... قرارداد تیپ... اما الان دقیقا چه قراردادی و بین چه کسانی در تئاتر داره بسته میشه؟ کدوم یک از تهیه کننده ها قرارداد تیپ رو رعایت میکنن؟ اصلا مگه بازیگر تئاتر پولی هم دریافت میکنه؟ تا وقتی فلان بازیگر مشهور و فلان بازیکن!!! دارن بازی میکنن.

ظاهرا بعضی از دوستان معنی واژه های "بازیگر" و "بازیکن" رو نمیدونن....تا جایی که من میدونم بازیکن به فوتبالیست میگن.

تئاتری هایی که فقط و فقط از راه تئاتر زندگیشون میگذره کجای این قراردادها هستن؟

دولت عزیز و بزرگوار....معاونت محترم هنری...مرکز هنرهای نمایشی....بخدا که تئاتر کارخانه رب گوجه فرنگی و تولیدی لباس نوزادی نیست که به بخش خصوصی واگذارش کردین...تئاتر در هر جامعه پیشرفته ای، نیاز اولیه فرهنگیه و باید ...باید...باید .....تحت نظارت دولت باشه.....لطفا دوستان این حرف بنده رو بد برداشت نکنن...منظورم نظارت محتوایی نیست...که خدا رو شکر اونو داریم....منظورم دقیقا ایجاد سالنهایی با بودجه دولتیه که از این بلبشوی بیزینسی امروزی نجات پیدا کنیم.

در پایان این نکته رو بگم که منم مثل خیلی از دوستان تئاتری طی سالهایی که کار کردم خطا و اشتباه هم داشتم و این تنها یک درد دل بود و بس.

به امید روزهای طلایی تئاتر.