با احترام به نام استاد جمشید لایق
.
.
پله هارو رفتم پایین وارد سالن شدم یه زیرزمین محقر با چند ردیف صندلی که چنتاشم درب و داغون بود ، نشستم صندلی وسط ردیف اول
.
صحنه هیچی نداشت جز یه چارپایه پلاستیکی دقیقا روبروی من به فاصله بیشتر از یه متر
اومد نشست شروع کرد
پنجاه دقیقه مونولوگ بی وقفه پرفراز و فرود و پر احساس
روون و مسلط و رو ریتم
خِرمو گرفته بود نمی تونستم ازش چشم
... دیدن ادامه ››
بردارم قلم و کاغذم بیکار موند نشد طبق عادت همیشه موقع تماشای نمایش چنتا نکته بنویسم
.
محو اجراش شدم یه متری من بود و ناگزیر مدام چش تو چش میشد باهام
یجا خندیدم یِکم . . . بازیشو کرد
یِجا عبوس و خیره زل زدم تو چشماش . . . بازیشو کرد
یجا اخم انزجار . . . بازیش به هم نخورد هیچوقت از ریتم نیوفتاد هیچوقت اگزجره نشد یا کم نیاورد
یجا میوتش کردم یذره هم اسلوموشن و نشستم و درخشش یه ستاره رو دیدم و لذت بردم
دوس نداشتم تموم شه ولی وقتی تموم شد مموری این اجرا رو بردم تو یدونه ازون قفسه خوبای مغزم گذاشتم تا یه روز که این ستاره از اون زیرزمین محقر اومد بیرون و در آسمان پهناور هنر درخشید ، با خودم مرورش کنم و لذت ببرم ازین که امشب شاهد اجرای بانو نیوشا جندقیان بودم.
.
.
.
سپاس ویژه از تیم محترم این اجرا خصوصا آقای آراد احمد خانی که میشه زحمت فراوان ایشون رو در خروجی کار دید همیشه موفق و درخشان باشید