در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پس از برخورد جسم سخت به سر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:45:32
امکان خرید پایان یافته
۱۸ خرداد تا ۳۱ تیر ۱۴۰۰
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
از خون جوانان وطن لاله دمیده.
دسته‌بندی
بزرگسال
سبک
درام

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام به همه، ضمن عرض تشکر و خسته نباشید خدمت تمامی عوامل تئاتر پس از برخورد جسم سخت به سر، بنده بعنوان یکی از علاقمندان به نمایش، نظر خودم را در خصوص اجرای روز پنجشنبه دهم تیرماه که اخرین سانس از اجرای این نمایش بود، به اشتراک می‌گذارم، من منتقد تئاتر نیستم و اصولا سواد چنین مبحثی را ندارم!
از همان ابتدای کار، نمایشنامه به صورت کاملا شفاف تکلیف خود را با مخاطب روشن ‌میکرد و تماشاچی را به درون قصه می‌برد، کشش های خوبی در متن و اجرا بود اما گاهی نمایشنامه، سوار بر بازی و سنگین تر از اجرا می‌شد، به طور مثال برخی مواقع بازی در اپیزود اول، حس تراژیک بودن و خشم پنهان درون سطور را به خوبی منعکس نمی‌کرد چه آنکه بازی بدن بیشتری را طلب می‌کرد و برای ادای چنین حسی، حالات انسانی و هیجانی می‌بایست کمی بیشتر بود هر چند که نقش به درستی از آب درآمده بود و مخاطب را برای ادامه، درون قصه نگاه می‌داشت، در اپیزود دوم و حتی سوم کمیک بودن نمایش، تا حدودی، کاراکتر اول را کمرنگ می‌کرد اما در پایان همه المان های موجود، به کمک هم آمدند، تا برداشت درستی به دست دهند، هر یک، رویای خود را به دیوار آویختند تا قصه، شخصیتی مستقل بگیرد! تخت و صندلی و استفاده اصولی از آکسسوار، به درستی در شیمی داستان ترکیب شده بود! من اگر صحنه گردان نمایش بودم، در اپیزود دوم آنجا که منولوگ (تو بخواب، خودم میام به خوابت) از زبان بازیگر جاری شد، بازی را کات میکردم تا حس درستی به دست دهد چرا که خودم در آن حین، کاملا غرق در حالات روانی شخصیت داستان بودم و به عقیده من، هر کلمه ای بعد ازین منولوگ، از رنگ بازی، حس، و متن می‌کاست! در اپیزود سوم با بازی زیبای آقای حیدری، پایان بندی مورد نظر کارگردان و نویسنده، تمام و کمال، اجرا شد و تکنیک هایی که ایشان در بازی به کار گرفت، تماشاچی را، راضی از سالن خارج می‌کرد! میزانسن ها درست بود، نورپردازی، صداگذاری، راضی کننده بود اما استفاده از آهنگ ( از خون جوانان وطن...) به نشانه پرداختن صریح و لخت به موضوع نمایش، به صورت شعاری، به گمان آنکه اگر جایی مخاطب گیج شد، پس این قطعه موسیقی، میتواند به کمک متن بیاید، از نقاط ضعف اجرا بود چرا که اساسا مفهوم این قطعه موسیقی کاملا برای همگان آشکار است و استفاده شعاری به صورت تهاجمی، از قدرت کار می‌کاهد، یعنی متن را، بازی را، پرداخت را، به وسیله این سرود قابل فهم کردن، گو اینکه با زمان قصه نیز تطابق داشته باشد، به درک بهتر داستان کمکی نکرد! در پایان، همه چیز همانطوری که ازین گروه حرفه ای انتظار می‌رفت، بود، عالی!!!
سجاد داغستانی و mahaya این را خواندند
علی جباری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سجاد داغستانی کارگردان نمایش "پس از برخورد جسم سخت به سر" عنوان کرد:
هیچ وقت، از اجرا کردن نمایشنامه "پس از برخورد جسم سخت به سر" سیر نمی شوم
سجاد داغستانی نمایشنامه نویس و کارگردان نمایش "پس از برخورد جسم سخت به سر" در گفتگویی با خبرنگار پایگاه خبری گیتی آنلاین عنوان کرد که این متن برای من، آنقدر عزیز است که هیچ وقت، از اجرا کردن آن سیر نمی شوم.
به گزارش پایگاه خبری گیتی آنلاین، نمایش "پس از برخورد جسم سخت به سر" به نویسندگی و کارگردانی سجاد داغستانی و با بازی المیرا دهقانی، محمد شعبانپور، مهرداد طهماسبی در روزهای زوج و عارفه معماریان، هادی احمدی و شهاب حیدری در روزهای فرد، پس از استقبال مخاطبان از اجراهای پیشین در تئاتر باران، سالن شماره یک خانه نمایش مهرگان و سالن شماره یک تماشاخانه آژمان، در چهارمین دوره از اجراها از 18 خرداد ماه 1400 تا 28 خرداد ماه 1400، ساعت 18 در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران به روی صحنه رفته و خبرها، حاکی از تمدید چهار روزه اثر است از اینرو، با سجاد داغستانی نویسنده و کارگردان اثر، دقایقی راجع به شیوه های اجرایی نمایشنامه مذکور از گذشته تا به حال به گفتگو ... دیدن ادامه ›› نشستیم.

سجاد داغستانی متولد 1365، شاعر، نویسنده، کارگردان تئاتر و تلویزیون و عضو هیئت مدیره تماشاخانه آژمان و انتشارات آژمان است.

به عنوان سوال نخست: لطفا، روند شکل گیری نمایشنامه "پس از برخورد جسم سخت به سر" را شرح دهید.

-او در پاسخ عنوان کرد که "نمایشنامه "پس از برخورد جسم سخت به سر"، روایتگر اتفاقات سه دوره تاریخ معاصر ایران است که در سه اپیزود، به صورت مونولوگ ارائه می شود و پس از گذر از دوره تحقیق پیرامون هر کدام از موضوعات، مونولوگ ها به نگارش درآمده است. با توجه به دغدغه های من در رابطه با جوانان ایران و اتفاقاتی که برای آن ها در طول تاریخ ایران رخ داده است؛ در ابتدا، ایده و موضوع هر اپیزود، انتخاب و سپس، تحقیق در مورد آن آغاز شد. با در نظر گرفتن این موضوع که از ابتدا تصمیم بر نگارش متنی با پرش افکار بسیار و در اصطلاح سالاد کلمات گونه برای ارائه توسط سه دیوانه را داشتم، می بایست در مورد آن ها و دوره های تاریخی که اتفاق ها در آن رخ داده است، اطلاعاتی را به دست می آوردم که با تماشای چند مستند، خواندن تعدادی کتاب و مراجعه حضوری به مکان های موجود در نمایشنامه، این اطلاعات به دست آمد و نمایشنامه به نگارش درآمد."

یکی از نکات جالب توجه نمایشنامه، ارجاعات به شخصیت های مهم در زمانی کوتاه است که امکان داشت باعث پس زنی مخاطبان بشود چون نمونه های مشابه موفقی قابل عرض آنچنانی وجود ندارد. برای این موضوع، چه تمهیدی اندیشیدید؟

-نویسنده نمایشنامه "خوابمرگی" اظهار داشت که "با در نظر گرفتن همین موضوعی که شما به آن اشاره کردید و البته موضوعات دیگر، من سعی کردم متن نمایشنامه را در قالب روایت فانتزی به نگارش دربیاورم. به عنوان مثال: شما شاید به شنیدن نام 11 نفر از مشاهیر تاریخ در یک جمله علاقه مند نباشید، اما وقتی این نام ها، اسامی تشکیل دهنده تیم فوتبال منتخب زمان باشند، شنیدن نام آن ها برای شما جذاب می شود. یا در جایی دیگر از متن در اپیزود سوم که درونمایه ای سیاسی دارد، شما اسامی زیادی را می شنوید که هر بار در موقعیت های مختلفی مثل ایستادن در صف نانوایی، عضویت در تیم فوتبال رئال مادرید، حضور در بازی پانتومیم و غیره قرار می گیرند و این باعث می شود شنیدن نامشان برای مخاطب با شیرینی همراه باشد."

باید اضافه کنم که شما، ارجاعات به شخصیت های مهم را در جایگاه دانای کل و به عنوان یک آموزه در طول نمایش به خورد مخاطبان نمی دهید و به ویژه، در اپیزود اول که در راستای خلق شخصیت دختر و جایگاه اجتماعی بخشی به وی است.

با در نظر گیری اپیزود اول و دوم و با مقایسه طرح نام های شخصیت های مشهور همانند فروغ فرخزاد و احمد شاملو در اپیزود اول و تمرکز روی شخصیت مایکل جکسون در اپیزود دوم، در توالی صحنه ها، نمایشنامه به سمت شخصیت های عامه پسند سوق می کند. مضاف بر اینکه چنین روندی، باز در ادامه خلق شخصیت مجنون با بازی محمد شعبانپور است که برخلاف شخصیت دختر اپیزود اول با بازی المیرا دهقانی و مانند بسیاری از تماشاچیان، دسترسی به منابع مطالعاتی نداشته است و بر حسب شرایط زیستی، مایکل جکسون و خوانندگان لس آنجلسی، راه به ذهنیات و افکار او یافته اند.

-سجاد داغستانی در پاسخ گفت که "این 3 انسانی که ما در این 3 اپیزود می بینیم، هر کدام دیوانه ای هستند که اگر دیوانه نبودند، اجازه این چنین حرف زدن را به آن ها نمی دادند. در واقع، هر کدام از این جوان های بازیگر، نمادی از ما هستند. ما جوانانی که گاهی اجازه حرف زدن نداریم. اما این بار، در این نمایش، انگار کسی به ملاقات تنهایی این جوان ها آمده و از آن ها خواسته است که حرف بزنند. آن ها نیز از سر درد و دل گاهی زیاده گویی می کنند."

-کارگردان فیلم کوتاه "فرآیند بی ارادگی" افزود که "وظیفه اپیزود دو ارتباط با همین عامه مردم و روایت قصه ای شبیه به خود آن ها است. شاید به خاطر همین است که اکثر مخاطبان، به خاطر همین اپیزود دو بارها نمایش را دیده اند. ما سعی کردیم در هر اپیزود سلیقه بخشی از مخاطب را در نظر بگیریم. از همین رو، هر تماشاگر پس از خروج از سالن، در کمترین شکل ممکن با یکی از اپیزود ها همزاد پنداری پیدا کرده است و از دیدن آن اپیزود نسبت به دو اپیزود دیگر، رضایت بیشتری دارد. اما ما دغدغه های مهمتری را هم در اپیزود های دیگر با آنها مطرح می کنیم. دغدغه هایی که شاید همین مخاطب را غمگین کند. به فکر فرو ببرد و موجب همین مطالعه ای که شما می فرمایید بشود."

-نمایشنامه نویس اثر در ادامه صحبت راجع به اپیزود دوم و فرآیند شخصیت پردازی، نقبی به خاطرات خویش زد و یادآور شد که "علاقه به غرب، آمریکا و خواننده هایی مثل مایکل جکسون و دیگران، همواره همراه ما نوجوانان آن دوره بود. من خودم متولد دهه شصت هستم و اصلا در آن مقطع، نه شعری از شاملو خوانده بودم و نه فروغ را می شناختم. در نهایت، با رشد، تکامل و شناخت شخصیت و جهان خودمان، به شناخت دیگر هنرمندان و مشاهیر و مفاخر نیز رسیدیم. به گونه ای که دیگر خبری از آن علاقه های پیشین در ما وجود ندارد."

موسیقی کلامی که در اثر وجود دارد، همه معطوف به بازخوانی و گاهی دکلمه آثار مورد علاقه شخصیت ها است. انتخاب متون و ترانه ها برای شخصیت ها، به چه شکلی انجام گرفت؟

-شاعر کتاب "گوش کن، من صدای دوسِت دارم می دهم" از اینکه در متن نمایشنامه "پس از برخورد جسم سخت به سر"، تنها یک موسیقی باکلام آورده شده است، پرده برداشت و بدین صورت، ادامه داد که " باقی ترانه در نمایشنامه وجود ندارد و در طول تمرینات، در تعامل با بازیگران، متون و ترانه های مورد نظر، انتخاب و در اجرا، استفاده شد."

متن نمایشنامه در اپیزودهای مختلف به نسبت تغییر شرایط زمانه در دوره های چندگانه اجرا، دچار حذف و اضافه شده است؟

-نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه "استشهاد" عنوان کرد که "هم شرایط زمانه و هم ایده های بازیگر روی تغییر متن تاثیرگذار بوده است. به عنوان مثال: هر کدام از بازیگرها، تکه کلام ها و متن های کوتاهی را به متن با هماهنگی من اضافه کردند."

در ادامه سوال پیشین: نسبت به دخل و تصرف اجراگران روی متون نمایشی به عنوان یک نویسنده و یک ناشر، چه نظری دارید؟

-"باید عرض کنم که متن با متن فرق دارد. مثلا، در اثر بعدی من، اصلا امکان این تغییرات وجود ندارد. در نتیجه، موقعیتی نسبی است و بنا به شرایط، قابل تجدید نظر است."

چه شد که بعد از سه دور اجرا به فکر تجدید نظر در طراحی صحنه مینی مالیستی اثر افتادید؟

"-دلیل این تغییر، تجربه شیوه جدید اجرایی این نمایش برای من، بازیگرانم و البته تماشاگر بوده است. در واقع، اجرای سالن های باران و مهرگان شیوه اول اجرایی، اجرا در سالن آژمان شیوه دوم اجرایی و اجرا در سالن انتظامی شیوه سوم اجرایی ما بوده است که هر سه شیوه با هم تفاوت هایی را داشته اند. ایده صحنه در دور جدید از اجرای ما، اتاق این بیماران روانی در تیمارستان است . اما در اجرای تماشاخانه آژمان، بازیگران بر روی یک صندلی واقع در ناکجا، در تمام مدت می نشستند و با خودشان، گفتگو می کردند. به این شکل که ویدئو آرتی با یک دستگاه ویدئو پروجکشن روی دیوار پشت بازیگران پخش و سایه آنها، مانع دیده شدن بخشی از این ویدئو می شد. این باعث کسب تجربه جدیدی در هر شب از اجرا برای ما و مخاطبانمان می شد. در اجرای قبل نیز ارائه فانتزی تری داشتیم که صحنه فانتزی تری را نیاز داشت."

از اول راجع به این متن به این شکل اجرا رپرتوآرگونه فکر کرده بودید یا بعد از استقبال مخاطبان از دوره های نخست، این اتفاق افتاد؟ این نمایش باز دوره جدید اجرا خواهد داشت؟

-"نه، از روز اول، به این همه اجرا رفتن همین متن در شکل ها و دوره های مختلف فکر نکرده بودم و یکی از مهمترین دلایل آن، همین استقبال بی نظیر مخاطبان بوده است. اینکه باز هم این اثر دور جدید اجرا خواهد داشت یا نه را نمی دانم، چون هر بار با پیشنهاد ها و ایده های جدید تصمیم به این کار گرفته ام تا اجراها با دور قبل تفاوت داشته باشد. اما این را می دانم که این متن برای من، آنقدر عزیز است که هیچ وقت، از اجرا کردن آن سیر نمی شوم."

چه نظری راجع به فرآیند بازتولید نمایش های موفق گذشته در دوران کرونا دارید؟

-"در دوران کرونا، بیشتر آثار موفق سالهای گذشته بازتولید شدند. در حال حاضر، به عنوان مثال: نمایش های "هار" حسین پوریانی فر و "لوله" علیرضا اجلی در تماشاخانه ایرانشهر اجرا می روند که بازتولید هستند. اما رفته رفته، همزمان با بازگشت حس امنیت و اطمینان بیشتر به مخاطب تئاتر با کاهش مرگ و میر ناشی از کرونا، آثار جدید نیز به روی صحنه خواهند رفت."

شما به عنوان یک هنرمند که در شاخه های متعدد هنری مشغول به فعالیت است، در دوران کرونا، دست به چه فعالیت های هنری زدید؟

"-باید اذعان کنم که من در دوران کرونا به فعالیت های زیادی پرداختم. دو کتاب چاپ کردم. مدیریت هنری یک برنامه تلویزیونی را بر عهده داشتم. دو نمایشنامه نوشتم. یک کار تئاتر تمرین کردم. یک کارگاه برگزار کردم و این روزها در حال تولید یک فیلم کوتاه نیز هستم."

چه سخنی درباره حمایت از تئاتر در دوران کرونا دارید؟

"-متاسفانه باید بگویم که هیچ حمایتی در دوران کرونا از تئاتر انجام نشده است و نخواهد شد. چه از طرف مخاطبان و چه از طرف دولت. کافیست نگاهی به فروش نمایش ها در سایت تیوال داشته باشیم. اغلب نمایش ها با کمترین تعداد مخاطب به روی صحنه می روند. پس مخاطب هنوز به تئاتر رفتن در دوران کرونا تن نداده است. در صورتی که سالن های تئاتر، در مقایسه با دیگر فضاهای عمومی یکی از امن ترین مکان ها هستند. با این شرایط، هیچ گروه نمایشی، حتی هزینه تولید اثر را نیز پس از پایان اجرای نمایش خود به دست نمی آورد که سرخوردگی بسیاری از آنها را در پی خواهد داشت."

در ماههای اخیر، مجادلات فراوانی راجع به برپا شدن و نشدن رویدادهای هنری مثل جشنواره ها در دوران کرونا صورت گرفته است، نظر شما در این باره؟

-"من قطعا با برپایی رویدادها موافقم. اما با رعایت تمام پروتکل ها در حداکثرترین شکل ممکن که به اصطلاح آب هم در دل مخاطب تکان نخورد. با برپا نشدن رویدادها و اجرا نشدن آن ها، یک قدم به سمت مرگ هنر نزدیک می شویم. گاهی باید به کسانی که جز هنر شغلی ندارند، هم اندیشید. این کاملا درست است که برگزار نکردن جشنواره هم به نفع سلامت خود هنرمندان و مردم است اما برگزاری آن با رعایت پروتکل هم آسیبی به کسی نخواهد زد."

حرف پایانی.

-"در نهایت، امیدوارم که کشور ما هم مثل دیگر کشورها با تسریع در روند واکسیناسیون هر چه سریع تر از شر این ویروس رها شود و مردم و هنرمندان به زندگی عادی برگردند."



خبرنگار گیتی آنلاین: فرزاد جمشیددانایی/ عکس حاشیه خبر: سیدامیر اسدی
سجاد داغستانی این را خواند
علی جباری این را دوست دارد
سجاد داغستانی
فرزاد جان ✌️
سجاد جان
۰۸ تیر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من روز زوج کار رو دیدم بسیار کار خوبی بود بخصوص کار دوم کار جناب آقای محمد شعبان‌پور که با اون لهجه شیرینش کار رو جذاب تر کرده بود. اپیزود اول خیلی تلخ بود .کارگردان به درستی اپیزود ها زو چینش کرده بود. بعد از تلخی اپیزود اول میطلبید که مخاطب از اون حالت دربیاد و اجرای درست و خوش ریتم آقای شعبانپور و طنز به اندازه و استفاده درست از بدن و ابزار بازیگری نشون میداد که کاملا مسلط بودن به کار. از کارگردان هم تشکر میکنم.دمتون گرم خداقوت
سجاد داغستانی این را خواند
علی جباری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید