با سلام،
به دلیل استقبال بسیار گرم شما تجربه گران گران قیمت، از تجربه ی کابوس نامه، "گروه تیاتر نقشینه" به همراه کادر مدیریتیِ "تماشاخانه ی ارجمندِ سه نقطه" تصمیم گرفته اند، "بیداری کاذب" را، از تاریخ "ششم مهرماه نود و سه"، برای یک هفته "دوباره" اجرا کنند.
به همین جهت به زودی از عزیزان دست اندرکار در سایت "تیوال" خواهش خواهیم کرد، بلیت های اجرای مجددِ "فصل دوم کابوس نامه" را، برای کاربران محترم قابل پیش خرید کنند.
امیدواریم شما را دوباره ببینیم.
با تشکر
گروه تیاتر نقشینه
بی تردید، تکرار میکنم، بی تردید، یکی از تجربه هایی خواهد بود که هرگز فراموش نخواهم کرد
طعم ها
بو ها
گفتار ها
آوا ها
همگی از تجربه ای نو حکایت میکردند
میدانم که هیچوقت چنین گونه ، اینطور تئاتر ها را تجربه نخواهم کرد...
در یک کلام، عالی بود...
پ.ن : نونش خیلی خوشمزه بود، خرماش با اون شیرش عالی بود، آبش فوق العاده گوارا بود، بوی عود و قرمه سبزیش هم که وای وای :)
با یکی از دوستان کم بینام به سهش* این نمایش نشستم؛ احساس خودم به کنار، بیشتر از حسی که در او بوجود آمده بود، به وجد اومدم؛ احساس درک لذت جادوی تئاتر. حسی که عزیزان کم توان جسمی در بیشتر موارد از درک لذتش محرومند (نابینایان بگونه ای و ناشناوایان بگونه ای دیگه، حتی سالنهای تئاتر برای کسانی که فقط مشکلات جسمی- حرکتی دارند مناسب نیست).
واقعیتش اینه که تصور می کنم او احساس می کرد که بالاخره توسط جامعه مورد خطاب واقع شده و بعبارتی جدی گرفته شده؛ احتمالا هم بسیار بیش از من از کار لذت می برد چرا که من در درونم هنوز درگیر بودم با محدودیتی که برای حس بیناییم بوجود اومده بود اما او چنین دغدغه ای رو نداشت.
به وحید رهبانی و گروهش بخاطر این اثر بدیع درود می گم؛ بخصوص در موردی که شرحش رو دادم حتی اگه این کارکرد مهم بصورت ناخودآگاه، و نه به انگیزه قبلی، به وجود اومده باشه. و در پایان اینکه خوشحالم از اینکه به هر نحو ممکن، فرصتی برای این نمایش گذاشتم، حقیقتا اگر از دستش می دادم دریغش رو می خوردم.
* سهش: از مصدر سهیدن، بمعنای حس کردن.