واقعاً تماشاخانۀ ایرانشهر داره به کجا میره؟!؟
نمایشی سخیف، بیارزش و بیهنر...
حالا وسط این همه مصیبت مهمانانی که بعد از بسته شدن در سالن وارد شدند و یک عکاس آزارگر که با راه رفتن توی سالن و رفتن روی سن و رگباری عکس گرفتن و صدای شاتر و بوق فوکوس و نور السیدی دوربینشون رو مخ ما پیادهروی کردند...
دوستانی که به دو تا تیکه و شوخی بعضی نمایشها گیر میدادن حتماً این کار رو ببینن تا معنی شوخیها و اشارات و کنایات عریان جنسی رو متوجه بشن.
سلام
ضمن عرض ارادت به تک تک عوامل این نمایش اما عیان می گویم:
عصبانی نیستم لیک فریب ناصر و ایرانشهر را خوردم به سبب دلبستگی به تاریخ معاصر و تماشاخانه ای پر آوازه.
متنی نحیف و بی هیچ اوج و فرودی؛ نه سزاوار اجرا بود ونه جولانگاه هنرنمایی بازیگران ، دریغ از یک دیالوگ تاثیرگذار. بیشتر شبیه حکایت های ملالت بارتلویزیون پسند بود ، بی نیاز به هیچ خلاقیتی در نورپردازی وعناصر صحنه.
نه اینکه محراب و سنگلج نزدم حرمت ندارند ،که به کرات نمایش درآنها دیده ام اما شاید جایگاه مناسبش آنجا بود که مخاطب توقع سبک و سیاقی در آن مایه دارد.
کارگردانی اقا ژکان .عالی ?????