در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش خدایان کهن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:08:18
امکان خرید پایان یافته
۱۷ تا ۲۵ آبان ۱۴۰۲
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۱۰۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
در جزیره ای متروک چند راهب به کمک شهربانویی ثروتمند کلیسایی بنا می کنند. برادر شهربانو به همراه دخترش برای دیدن کلیسای در حال ساخت به جزیره می‌آیند. پس از ملاقات راهب جوان با دختر ارباب (برادر شهربانو) همه چیز تغییر می کند.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۰ سال خودداری نمایید.

دسته‌بندی
خانوادگی

ویدیوها

مکان

خیابان جمهوری، بعد از خیابان سی تیر (به سمت شرق)، کوچه نوبهار، نبش کوچه مهر، پلاک ۱۷

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با عرض خسته نباشید و خدا قوت به تمامی عوامل این تئاتر…
بالاخره بعد از مدت ها تئاتر زیبا با نمایش نامه ای فاخر از لِوون شانت دیدیم.
بازی ها عالی ، میزانسن متناسب، نورپردازی و صدا در حد حرفه‌ای ، بوی عود و کندر شما را دقیقا به بطن ماجرا میبرد، ماجرایی درام که شما را به صحنه‌ی جنگ و گریز انسان و شیطان، دنیا و آخرت میبرد ، حکایت عشق زمینی که گره میخورد به معنویت مذهب و کشاکش ایندو با یکدیگر. در آخر به نقطه اول باز میگردیم که بعد از سیر سلوک و رهرو راه دین و ریاضت های فراوان برای رسیدن به رستگاری ، ما هنوز «یک انسان» خاکی با تمامی تمایلات و معنویات و گرایشاتمان هستیم. ولی نوع رستگار شدن هر کس با دیگری متفاوت است.

سختی کار بازیگران اینجاست که این نمایش‌نامه از زبان ارمنی ترجمه شده ، و آنها خود را مقید به تلفظ صریح و بی غلط از خوانش زبان زیبای پارسی کرده اند.

امید که بعد از اینهمه کار، بتوانید این تئاتر فاخر را تکرار کنید.
پاینده باشید و مانا.
دوستان عزیزم نگاه من به مذهب رو میدونند و نیازی به توضیح زاویه دیدم ندارم، اما برام جالب بود که در نمایشی با المانهای مذهبی بین اعضای دیر و کلیسا در موضوعی بین تعصب مذهبی و حق اختیار بتوان کاری انسانی و ظریف ارائه داد که مخاطب تلخ و سختگیری مثل بنده رو هم آزار نده و همراه کنه! نمایشی دوپهلو که بین مذهب و فلسفه قدم برمیداشت و با زبانی ساده و شیرین درگیری روحی و جسمی متعصبین با زندگی واقعی رو به نرمی نقد و روایت میکرد، برای من این سادگی ارائه و خلوصی که در اجرا موج میزد و بی ادعایی مطلق جاری و رساندن پیام به شیوایی بینهایت دلچسب بود،
استفاده مناسب از همه امکانات مختصر موجود به بهترین نحو و تصویر سازی بصری خلاقانه با نور و سایه و تور ار نقاط قوت ارزشمندی بود که کارگردان به آن دست یافته بود.

رستگار نشدن هیچکس در این نمایش مثالی گویا از زندگی بشر است که گویا در تقدیرش قرار نیست به آرامش برسد چه در دیر و چه در کاخ! چه در حجره گور مانند طلبه‌گیش یا چه در خانه اربابی با خدم و حشم و ندیمه !
شاید پاسخ همه جستجوگران رستگاری و سعادت را مرد در چاه به زیبایی بیان کرد که: من همه عمر این چاه را کندم و الان در عمق آن نه چیزی یافتم و نه میتوانم آنرا پر کنم، جز با خیال!
رستگاری آن نیست که خدای خود را بشناسید بلکه رستگاری آن است که خداوند را در سرزمین خود بنشانید!
۲۸ آبان ۱۴۰۲
سحر بهروزیان
دیالوگ نمایش رئالیسم جادویی بود که گرجی در توجیه اعمال و رفتارش ادا می کرد و وصف حال خیلی هاست! از کلمه رستگاری استفاده کردین یاد این دیالوگ افتادم.
ندیدم اون نمایش رو نمیتونم با همین تک جمله هدف گوینده رو در روند اجرا حدس بزنم اما در کل این رستگاری که شما میگید بار منفی داره بنظرم و اون رستگاری که من استفاده کردم بار مثبت به معنی عاقبت بخیری که نسیب هیچکس در این داستان نشد، درست فکر میکنم ؟ رستگاری شما یکجور متلک همراهش داره؟
۲۹ آبان ۱۴۰۲
محمد کارآمد
ندیدم اون نمایش رو نمیتونم با همین تک جمله هدف گوینده رو در روند اجرا حدس بزنم اما در کل این رستگاری که شما میگید بار منفی داره بنظرم و اون رستگاری که من استفاده کردم بار مثبت به معنی عاقبت بخیری ...
من بدون بار معنایی فقط نقل قول کردم ولی در نمایش بله اشاره به سواستفاده از مذهب داشت.
۲۹ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب من یه خورده گذاشتم ته نشین بشه این نمایش و تاثیرات نظر دوستان، بعد بنویسم.

در کل با موسیقی و نور و لباس و فضاسازی و بخش هایی از اجرا که راهب اعظم حضور نداشت ارتباط گرفتم.
زمانش اگر یه کم کوتاه تر بود به خاطر شرایط صندلی ها بهتر میشد.

نقش های آنا و راهب اعضم اصلا خوب در نیومده بود و بازیگرانشون برای این اجرا توانمند نبودند. برعکس راهب جوان و شهبانو بسیار مسلط و توانا بودند و پردازش شخصیت هم ... دیدن ادامه ›› خوب شده بود.

زیباتر میشد اگر فضاهای کلیسایی بیشتر و بهتر مشخص میشد و بین طراحی صحنه و استفاده از ابزار و وسایل در قصر و دشت و کلیسا تمایزی وجود می داشت.

راجع به عقیده شخصی خودم و موضوع این نمایش و نتیجه گیری های اول و وسط و آخرش هم چیزی نگم بهتره.