در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش کسوف
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:13:49
امکان خرید پایان یافته
۱۶ خرداد تا ۲۰ تیر ۱۳۹۵
۲۱:۰۰  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

راه های ارتباطی با تئاتر باران: سایت اینستاگرام کانال تلگرام

گزارش تصویری تیوال از نمایش کسوف / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش کسوف / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› مسعود کیمیایی مهمان نمایش کسوف شد

›› کسوف" به مسعود کیمیایی تقدیم شد

آواها

مکان

خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲/۱
تلفن:  ۶۶۱۷۶۸۲۵، ۶۶۱۷۶۸۱۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نه نه... آخه من «رفیعی» رو دوست دارم...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چک چک باران بهار شیرین است،
در یاد دارم تو را.
شد بیدار در دل غم دیرینم،
از ناز لاله زار.
بیدلم، بیدلم، خنجر زدند بر سینه ام،
جدا کردند ما را.
میهنم، میهنم، تقدیرم آه همین است،
چرا، چرا، ای چرا؟

ببینید این خورشیدِ گرفته، کسوف را :
http://www.aparat.com/v/kL02d
ابرشیر جان انگار که دردانۀ ثریاست سوار بر باد.
۰۴ تیر ۱۳۹۵
چقدر این فرشته با روح و احساس این ترانه را می خواند، صحنه آواز حمید آذرنگ برایم مجسم شد. ممنونم.
۰۵ تیر ۱۳۹۵
ابرشیر عزیز بخصوص آنجا که دو دستِ کوچکش را بلند می کند و با شور و حرارت ندا سر می دهد.

بهار عزیز من را هم پرت کرد میان طوفانِ شنی که ثریا افتان و خیزان به دنبالش می دوید.
۰۵ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیگه کسی نمونده!
یکی رفت اونور، غریبه شد و اسلحه گرفت رو به خودی.
یکی خودی موند و همینجا واستاد و اسلحه گرفت دستش، تا بره به جنگ اون خودی که غریبه شده بود و حالا اسلحه گرفته بود رو به خودی.
یکی که نه دوست داشت این باشه نه اون و خسته شده بود از هرچی غریبه و خودی، فراری شد و از مرز گذشت بی خودی.
اونایی هم اگه تو این دعواها و کشت و کشتارها زنده مونده باشن، گم و گور و پی بدبختی های خودشون.
اثرگذارترین دیالوگ نمایش...
۰۴ تیر ۱۳۹۵
من نمایش خدای کشتارو خریدم اما چرا برای خرید کسوف تخفیف وفاداری نگرفتم؟
۰۵ تیر ۱۳۹۵
نیلوفر عزیز بنده نیز به نظر شما باور دارم و سپاس از توجه تان.

ابرشیر جان همینطورست برادر.

نسترن خانم پیشنهاد می کنم مشکلات و سوألات مربوط به خرید و تخفیفات را ذیل مطالبِ خود گروه همیاری در برگۀ نمایشها درج فرمایید تا متوجه شوند و رسیدگی نمایند.
۰۵ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید