۱۲ زن در سفری به شهر مشهد معضلات و مسایل تلخ زندگی و جامعه ی امروز خود را بازگو میکنند.
رازهای زنان، برای مردان (خوب شنیدن و دیدن زنان برای خوب فهمیدن آنها)
درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز میشود.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش کاملا متوسطی بود. بازی ها رو دوست داشتم و حرف هایی برای گفتن داشت، اما زمان بی دلیل طولانی و اغراق در تیره روزی زنان متعلق به یک خانواده رو نپسندیدم. فکر می کنم گاهی تئاتر با کتاب اشتباه گرفته میشه، چون بسیاری از نمایشنامه ها به شکل مکتوب جذاب تر از وقتی هستن که اجرا میشن و این نمایش هم از نظرم جزو همین دسته است.
هرچه فکر می کنم متوجه نمی شم که توقع بالای من از خانم ماهیان باعث شد کار رو نپسندم یا واقعا کار ضعیفی بود
مدتها میشد که سالن رو در میانه ی اجرا ترک نکرده بودم ولی متاسفانه بعد از قسمتی که یکی از خانمها با سبیل و کت خودشو به مرد تبدیل کرد، مجبور به بیرون اومدن شدم
بازی ها ضعیف بود، نقش ها غیرقابل باور و جوری که اصلا منو با خودش همراه نمی کرد
هیچ داستان جدیدی برای روایت کردن وجود نداشت، یک سری کلیشه ی سکسیستی که با ریتم بسیار کندی پرت میشد به سمت مخاطب
نه موسیقی و نه طراحی صحنه حرفی برای گفتن نداشت
و واقعا دلیل زمان دو ساعت و پانزده دقیقه ای نمایش رو درک نمی کنم، من حدودا نیم ساعت از آخر نمایش رو ندیدم، ولی تا جایی که صبرم اجازه داد و دیدم میشد تو یک مونولوگ بیست دقیقه ای داستان رو روایت کرد
راستش من هم با توقع بالایی که از کارهای. خانم ماهیان داشتم به دیدن نمایش رفتم. اما من هم مثل شما اصلا از دیدن نمایش خوشم نیومد و نیم ساعت اخر دائما به ساعتم نگاه می کردم و منتظر بودم نمایش تموم شه...
این اجرا فقط داستان بدبختیهای چند تا زن بود ...و شوخیهای جنسیش هم بشدت تو ذوق می زد.
این اجرا رو من در زمانی که خود آقای نادری کارگرانی آن را به عهده داشت دیدم، 8 بار ،...
و وقتی که این اجرا رو به کارگردانی خانم افسانه ماهیان دیدم، متاسف شدم، به جز چند (پایین آمدن لوستر در صحنه آخر،حرکت زنان با چادر، جمع شدن دور عروسک، آوردن کفش هما به داخل، و چند دیالوگ که در زمان آقای نادری ممیزی شده بود و الان از ممیزی خارج شده بود و دکوری که از پشت شیشه اتاق هتل ما تماشاچیان آن بودیم) بقیه تاتر کپی بدون حتی کوچکترین تغییر حتی در حرکت بازیگران در صحنه و نوع گویش کلمات و نوع لباس ، کدوم یک از بازیگران عینک داشته باشند، دو تا از بازیگران هم از همان اجرا قبل بودن و ... از تاتر اولیه ای بود که خود آقای نادری کارگرانی آن را به عهده داشت. این خانم کارگردان DVD قبلی رو گرفته مطابق با همون رو اجرا کرده، خجالت آوره کپی کاری وقتی که ایده، اندیشه، فکری جدید در اجرای آن نداشته باشیم. به چه روش و طریقه ی، رسمی بعضی ها کارگردان میشن و رزومه برای خودشون می سازند.