در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش لاله زار، هتل کاتوزیان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:27:02
امکان خرید پایان یافته
۰۹ تا ۲۸ دی ۱۳۹۷
۲۰:۴۵  |  ۲ ساعت
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
در خیابان لاله زار، چند تماشاخانه تئاتر در حال افتتاح شدن است. عده ای از اقصی نقاط ایران و حتی خارج از کشور برای جشن افتتاحیه در یکی از هتل‌های خیابان لاله‌زار اتاق رزرو می‌کنند. در هتل کاتوزیان اتفاقات عجیبی می‌افتد.

لینک شبکه‌های مجازی سالن مهرگان: تلگرام و اینستاگرام

گزارش تصویری تیوال از نمایش لاله زار، هتل کاتوزیان / عکاس: پریچهر ژیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان انقلاب، خیابان خارک، بن بست اول، پلاک ۵ خانه نمایش مهرگان
تلفن:  ۶۶۷۲۲۶۲۲ - ۶۶۷۲۴۸۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جناب ابراهیمی عزیز: آری براستی شما دینتان را به تاتر ادا کرده اید؟! البته فقط برای نوشته تان. همین. نه برای اجرا. و من بعنوان یک بازیگر، کارگردان و تماشاگر حرفه ای تاتر در دهه های 50-60 دست شما و قلمتان را می بوسم. نمیدونید روزی که تیزر و ویدئو تبلیغی نمایش لاله زار هتل کاتوزیان را دیدم با آن بکراند زیبایش که لاله زار قدیم را نشان می دهد چگونه به وجد آمدم و لحظه شماری می کردم که به تماشای اجرا بنشینم. نشستم ولی دلم به درد آمد و اگر اغراق نکنم گریستم که چرا باید چنین اجرای ضعیفی را نظاره گر باشم. شما در این کار رئالیستی خود پازلی زیبا از درام اجتماعی؛ سیاه بازی، تاریخ تاتر لاله زار و بقول خود نوستالوژی عاشقانه ای را چیدمان کرده اید که در اجرا هیچ کدام از اینها را بصورت هویتی و شناسنامه ای نمی بینیم و فقط با عنوان و فیزیک آنها روبرو می گردیم ( البته بدون حتی بروشور و پوستر) هر کس برای خود بازی می کرد بدون حس و حال و هوای نمایشی رئالیستی. سرپاسبان مقتدی را با آن همه جنایات و رذالت و خود و مافوق بینی شخصیتی منفعل با بازی و بیانی که با آکسان گذاریها بی جا و جویدن کلمات و بازی و مالش دستها و موها و میمیکها متن را به ورطه نابودی کشانده. مانوک کاتوزیان با بیان و گویش غیر ارامنه و اقلیت مذهبی تماشاچی ساده را به خنده وا می داشت و خانم فیروزه پرتو که هنرمند لاله زار دهه 1320 است بقدری غلوآمیز و با حرکات تصنعی و فیزیکی خود نقش را تراژدی گونه اجرا می کرد و...... آری این نمایش نباید اینگونه چراغ خاموش و محجور برود و اجراهای پایانی را به این زودی پشت سر بگذارد. زیرا با کمی تآمل و توقف و تبلیغات می توانست اجراهای بهتری را پیش روی می داشت نه اینگونه ناجوانمردانه نفله شود. من می دانم که شما چه زحمات، زمان و هزینه هایی را صرف این اجرا کرده اید و بقول خودتان ادای دین کرده اید. آری ولی ادای دین یک اثر آنهم نمایشی اجرای زیبا و ماندگار آن متن است وقتی ما از شیوه رئالیستی حرف به میان می آوریم باید بوی تاتر لاله زار به مشاممان برسد باید سیاه بازیها لاله زار دهه 20 را ببینیم باید اقتدار و خلاف و جنایتهای سرپاسبان لاله زار آن موقع را شاهد باشیم وگرنه با مالش دستها و موها که نمی شود مقتدی ساخت. حتی متاسفانه نور، صدا ؛ دکور و وضعیت سالن هم در این مسلخ کشیدن اثر شما دخیل بوده و متاسفانه این اجرا را اینگونه مظلوم و مهجور نموده.. جناب ابراهیمی عزیز نوستالوژی شما برای جوان تاتری و حتی پیرمردان تاتر که برای من بعنوان تاتر درمانی است زمانی به منصه ظهور می رسد که روایتی عاشفانه، درامی اجتماعی با مزه ای از سیاست و سیاه بازی و تاریخ تاتر ... دیدن ادامه ›› لاله زار و.... را ببینم و خوشحال که شما و بازیگرانتان دست ما تماشگران خود را گرفته اید و به کوچه پس کوچه های خاطرات لاله زار قدیم برده اید. حتما خود به شهرک سینمایی غزالی(مرحوم استاد حاتمی) رفته اید وقتی در آن خیابانها و در لاله زار با گرند هتل و تاتر نصر، دهقان و... روبرو شده اید چه حسی داشته اید باید ما را با اجرای لاله زار هتل کاتوزیان به آنروزها و آنجا می بردید چون نوشته اید و به قلم و توتم خود صد درصد معتقد هستید ولی شما فرزند خود را بدون هیچ تآمل و تفحصی بدست عواملی سپرده اید که کلامی را از این متن نفهمیده اند و با کاردی کند به مسلخ کشانده اند. برایتان آرزوی موفقیت بیشتر دارم. خسته نباشید خود را تقدیمتان می کنم. و ]رزو دارم اجراهای زیبا و بهتری از این اجرا را شاهد باشیم.
مطول و کش دار تا جایی که تماشاگران بارها یواشکی تلفن همراه خود و زمان را چک می کردند... تلاش و هزینه ای که به ثمر ننشته... همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد، خوانده و آواز و رقص و قصه و صحنه پرهزینه و گاهی دیالوگ های درخشان... اما متاسفانه نشده آن چیزی که باید بشود... شاید اگر متن دراماتورژی می شد و اجرا زمان معقولی داشت و بازیگران تمرین بیشتری می کردند نتیجه فرق می کرد... همگی خسته نباشید... سالن محترم مهرگان لطفا لطفا فکری برای تاخیرهایتان بکنید... هوا بسیار سرد و ورودی و سالن انتظار تماشاخانه افتضاح است...
مهدی علی‌نژاد (mehdialinezhad)
سلام و ارادت امیدوارم در حضور بعدی شما ایرادات برطرف شده باشد
۲۳ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقدی بر نمایش #لاله_زار_هتل_کاتوزیان
کاری از #حمید_ابراهیمی

نقاشان رئالیسم با اختراع دوربین عکاسی ، نقاشی رئالیسم نکشیدند . آنها آنقدر باهوش بودند که هنر خود را از رئالیسم تغییر دادند و اینگونه شد که سبک های امپرسیونیسم ، اکسپرسیونیسم ، سوررئالیسم و ... بوجود آمدند . چون نیاز به رئالیسم با بوجود آمدن عکاسی از بین رفته بود . در هنرهای دیگر هم به نوبه خود همین اتفاق افتاد . با بوجود آمدن تلوزیون ، سینما و تئاتر زبان جدید و دگرگون شده ای گرفتند . متن رئالیسم با اجرای رئالیسم در دوره زمانه ای که از تئاتر برشت ، بکت و ..‌. عبور کرده ، کاری عبث است . ما در هنر و سیاست و حتی زندگی از گذشتگان تجربه می آموزیم . پا جای پای پدرانمان می گذاریم . اگر اکبر رادی امروز نمایشنامه های رئالیسم می نوشت کار بزرگی نکرده بود ‌که هیچ ، جز بلغور نوشته های دیگران چیزی به روند نمایشنامه نویسی اضافه نکرده بود . هنر رادی در زمان معنا پیدا میکند . هنرمند آینه زمانه ی خود است .
حمید ابراهیمی با طراحی دکوری زیبا و مجلل تماشاچی را به یاد هادی مرزبان می اندازد . نمونه بارز اینگونه هنرمندان مسعود کیمیایی است ‌. گویی زمان برای هنرمند ایستاده است . به همین علت است که هر چی میسازد قیصر نمیشود . چون تمام تلاشش این است که باز قیصر بسازد . دریغ از اینکه قیصر در زمانه ی ... دیدن ادامه ›› قیصر معنا میشود .
نمایش لاله زار هتل کاتوزیان با بازی بازیگران نسبتا چهره رنگ و جلای بسیار باشکوهی دارد . بازی های بسیار ضعیف و در حد اجراهای کلاسی دانشجویی . پر از اشتباهات فاحش و آماتوری که مقصر اصلی این اشتباهات کسی جز کارگردان نیست . اگر یک ماه بیشتر با بازیگران تمرین میشد تا این بی نظمی در گفتگو ها ایجاد نشود ! اگر تکلیف توپق ها مشخص میشد ! اگر بداهه ها و خنده های بی مورد و بی مزه بازیگر کنترل میشد ! شاید بهتر میشد به اتفاقاتی که در صحنه در حال افتادن است اندیشید .
نویسنده چه میخواهد بگوید ؟
وضعیت ایران شبیه به زمان جنگ جهانی است ؟! فساد و فحشا و دیکتاتوری بیداد میکند و بالاخره ظالم به سزای ستمی که میکند میرسد ؟ اگر این ها باشد ایراداتی وجود دارد . اینکه جامعه ی امروز از فقدان روشنفکر رنج میبرد . هیچ جریان روشنفکری در کشور وجود ندارد و همه در نطفه خفه شده اند پس حضور کسی مثل احمد کسمایی تدایی گر اوضاع کنونی نیست . دلقک و سیاهی هم نیست که حق مظلومین جامعه را با تیغ اصلاحات بگیردند . سیستم انقلابی وجود ندارد و ‌‌‌...
پس نویسنده چه میخواهد بگوید ؟ جز اینکه در لباس روشنفکری تاریخ را روایت کرده است بدون اینکه نظری بر وضعیت امروز داشته باشد .
استفاده از خواننده ی نیمه معروف هیچ کمکی به روند نمایش نمیکند ، جز اینکه زمان نمایش را بی مورد افزایش میدهد . " تو را به خدا زودتر تمامش کنید" . دو ساعت برای نمایش زیاد است . خیلی زیاد است .
#محمد_خداوردی
[جناب خداوردی عزیز: ای کاش این نمایش را می توانستیم در مکتبی جا سازیش کنیم؟! حتی در پائین تر سطح روحوضی؛ سیاه بازی و....در دهه های 1310-20 لاله زار نمی توان چنین اجرا و بازیهایی را دیده باشیم و شما کم لطفی کرده و به تاتر دانشجویی اشاره کرده اید؟!!!! نمایش فاقد کوچکترین خلاقیت و زیباشناسی و ....می باشد. نور، صدا؛ دکور در بدنرین وضعیت ممکن بود. بازیها بقدری ضعیف و ابتدائی بود که باعث خنده و تعجب تماشاچی می گردید. همه فریاد می کشیدند بی دلیلطوریکه که دو تماشاجی اعتراض کردند که چرا داد می کشید؟! بازی آقای اردلان شجاع اردلان کاوه بقدری مصنوعی و معمولی بود که گویا هنوز متن نمایش دستش است و روزهای اول خوانش پیس است. اکثر کلمات با میمیکهای زائد و قلوآمیز خورده می شد. دائم با مالش دستها و دست در موها تلاش می کرد که شاید سرپاسبان مقتدی که باید مردی مقتدر و خود جانی بالفطره در شهربانی سال 1320 و لاله زار آن زمان باشد با مردی ضعیف و منفعل روبرو هستیم. آکسان گذاری بین کلمات و حتی کاراکترهای یک کلمه بدرد ینقش یک نویسنده و دانشمنذ می خورد تا یک پاسپان سراسر تقصیر. کلام و لحجه کاتوزیان به هم چیز شباهت داشت الا به گویش ارامنه و اقلیتها و تازه همان مقدار اندک را هم گاهآ فراموش می کردند. هر کس برای خود بازی می کرد نه احساسی و نه ارتباطی بین خود و بالعاکس با تماشاچیان. خانم پرتو با صدای بدون کنترل خود حتی مواقعی کنترل فیزیکی خود را هم از دست می داد ... دیدن ادامه ›› ؟! بهرصورت متن و نوشته نیز از یک پازل اشتباه چیده شده رنج می برد که نه تاریحی، نه پلیسی و جنائی، و نه سیاه بازی و لاله زار و نه هویت بخشیدن به این شخصیت سیاه بعنوا ن حق طلب یا یک ناجی؟! مقتدی بعنوان یک قلدر، مستبد و جانی، کسمایی بعنوان یک مبارز و....هیج کدام برای تماشاچی دارای شناسنامه و هویت نیستند و در پایان دهها سئوال برای تماشاچی که چی بود؟! چی شد؟! سیاه که با گروهش بقدری در اجرا وصله و پینه است که آدمی فکر می کند شاید برای کشیدن تماشاچی به سالن این آسمان و ریسمون شده مثل خواننده و هنرپیشه حرفه ای و..... آری جناب خداوردی عزیز حال بعد از گذشت دهها ده از رئالیسم می توان باز با همان دوربین که خط بطلان رون آن کشید از یک حرکت زیبای رئالیستی عکس گرفت و بدعتی گذاشت ولی ما یاد نگرفته ایم که اگر نمایشی در رابطه با تاریخ آنهم تاریخ تاتر در لاله زار و دهه های 1320 به اجرا در مِی آوریم همه چیزش را رئالیستی و مدون با همان انگاره بنویسیم و به اجرا در آوریم .نه یک شیر بی یال و دم.
۲۲ دی ۱۳۹۷
محمد خداوردی (channel7233)
درود بر شما جناب شهبازیان . بنده ابتدا گمان کردم موافقی نخواهم داشت و در شهر کوران دردها خواهم داشت ز بینایی . گمان کردم مرا مورد انتقاد قرار خواهند داد که چرا اساتید و بزرگان فسیل شده امان را مورد بی مهری قرار داده ام . با این حال بسیار خوشحالم که شما هم این بدنها و بیان های بی انگیزه و فالش را دیده و شنیده اید . کاش یک ماه بیشتر تمرین را ادامه می دادند. کاش روی هر جمله و حرکت و ... زمان بیشتری صرف میکردند . کاش برای خود ارزش و آبرو قائل بودند و به تعریفها و تمجیدهای بی اثر بسنده نمی کردند. .
۲۶ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید