در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مدرسه تربیت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:09:19
خرید بلیت
٪۲۰ تخفیف
تخفیف دانشجویی با کد tiwallstudents
۲۴ اردیبهشت تا ۲۸ خرداد
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۱۵۰,۰۰۰ تومان
+ ۱۰% مالیات ارزش‌افزوده
در کیف مدرسه شیدا، ماری‌جوانا پیدا شده.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۵ سال خودداری نمایید.

دسته‌بندی
بزرگسال
سبک
درام

اخبار

›› زیبایی‌شناسیِ امور پنهان؛ با نگاهی به نمایش «مدرسه تربیت»

›› مدرسه تربیت یا تربیت مدرسه؟

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مدرسه تربیت برای من بیشتر مدرسه بی تربیت بود ، از شبی که اجرا رو دیدیم خیلی گذشته و از اون موقع دارم تو ذهنم با خودم مرورش میکنم اما نظرم همونه ، هفتاد بد ، سی خوب
این که انقدر دیر در موردش به نتیجه رسیدم بعلت عدم کارکرد شخصی نمایش برای من بود و دلم نمیخاست چون سلیقه ی من نبوده یا کارکرد شخصی واسه من نداشته بهش بگم بد
در واقع نکته همین‌جاست ، تاثیرگذاری نمایش تا حد زیادی متکی به داشتن کارکرد شخصی برای مخاطب هست و اگر این موضوع در زندگی شما جایی نداشته باشه نمایش به خودیِ خود اونقدری قوی نیست که درگیرت کنه و تورو به فکر وادار کنه
مدرسه تربیت داستان یک پدر و دختر است. پدر عضو هیئت مدیره دبیرستانی است که دختر در آن تحصیل می‌کند. پدر در پی پیداشدن مواد مخدر در کیف دخترش در ... دیدن ادامه ›› ابتدا در نقش مربی و در ادامه در نقش پدر، سعی در پیدا کردن علت وجود آن دارد.
نمایش با نگاهی رئال سعی دارد به زندگی شهری خانواده های امروز و تقابل آنها با فرزندان بپردازد. فرزندانی که برای دستیابی به حق خود (به طور مثال عدم تفتیش کیفها) فریاد می‌زنند. تجربه می‌کنند و خواستار شفافیت و صداقت اند.
صحنه نمایش، اتاق دفتر پدر در مدرسه را بازنمایی می‌کند با کرکره هایی آویزان در جلوی صحنه که گویی تماشاگر از پشت پنجره با دوربین خود از بیرون شاهد گفتگوی پدر و دخترش است. پنجره‌ای از هزاران پنجره موجود در شهر که پشت هریک قصه‌ای تلخ یا شیرین، تکراری یا تازه وجود دارد.
بازی ها بر پایه دیالوگ گویی است که در ابتدا به صورت جدل و بحث و در ادامه به شکل گفتگو پیش می‌رود اما در کلیت نمایش ادای کلمات به صورت زمزمه و آهسته و آرام است به طوریکه کلمات(خصوصاً نقش پدر) در جاهایی به سختی شنیده می‌شود. اجرای بازیگر نقش شیدا نیز یکدست نیست و در بعضی صحنه ها(مثل خندیدن به حرکت پدر، لگد به کوله پشتی) متزلزل دیده می‌شود.
گفتگوهای شیدا و پدرش ابتدا حول موضوع مواد، مدرسه و آموزش شیدا بوده و کم کم به سمت مسائل خانواده و جدایی پدر و مادر و رابطه جدید پدر پیش می‌رود. در این اثنا نیز جای نشستن شیدا و پدرش نیز عوض می‌شود، گویی هر کدام به نوبت در مقام پرسشگر و پاسخگو قرار می‌گیرند. با این همه کلیت داستان قوام و وزن زیادی نداشته حرف تازه‌ای ارائه نکرده و بعد از اتمام هم درگیری ذهنی و تامل ایجاد نمی‌کند. حتی جدای از متن، اجرا نیز به جز چند مورد کوچک افت و خیز نداشته و خالی از کشش و همراهی پیش می رود.
کارگردان در چند صحنه تعلیق هایی طراحی کرده است که تمرکز و توجه را به سمت موضوع مورد بحث کشانده و برآن تاکید نماید که با پخش افکت بلند صدایی از محیط آن را از کلیت نمایش تفکیک می‌نماید. اما هرچند ایده این تعلیق‌ها جذاب است ولی از آنجا که خود نمایش بی رمق بوده و هیجان و ضرب آهنگ کمی دارد این استاپ ها همچون سکته ای نامتجانس در میانه نمایش بوده ، کارکرد ندارد و به نوعی به بدنه نمایش نمی‌چسبد.
در مجموع نمایش مدرسه تربیت هرچند موضوع و دغدغه به روز و کنشگری را دنبال می‌کند اما تا یک اجرای موفق و درگیر کننده فاصله دارد.
امیر مسعود، بهاره مکرم و یاسمین حکیمی نژاد این را خواندند
H.M.kiani2، نیلوفر ثانی و Amir Sharifi این را دوست دارند
کمی موافق نیستم...
۳ روز پیش، یکشنبه
سلام، بله خانم رنجبر احتمال افشا را فعال کردم.
۳ روز پیش، یکشنبه
H.M.kiani2
کمی موافق نیستم...
میدونم کیانی جان موارد زیادی بوده که باهم توافق نداشتیم🙂
۳ روز پیش، یکشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دختر دبیرستانی: منو بده دست پلیس مگه جرم نکردم
رئیس مدرسه: منطقی باش
حمله ی نویسنده به دژ ظاهرا مستحکم قانون که در آن قانون گذار تنها نگاه علمی داشته که قهرا از مشاهده گری و اندازه گیری بدون در نظر گرفتن تبعات اخلاقی آن برامده، برایم جالب بود. پنهان نمیکنم که شاید اگر خودم قانون گذار بودم در بحث اداره جامعه و انتخاب اهم و مهمی که وابسته به زیر ساخت های قوی آموزشی که می‌بایست استوار بر فرهنگی با ثبات و منعطف و مستحکم باشد به سمت تحمیل اراده گام بر میداشتم و با خود میگفتم: فعلا جای این نوع گذاره ها در این جای کره زمین نیست!!!
روایت شما از یک خانواده ای سوار بر کشتی با بادبان ها ی پاره و سکان شکسته از اختلاف ژرف پدر و مادر که عنقریب با سخره های واقعیت تلخِ خیانت ، اعتیاد ، جدایی و در نهایت از هم پاشیدگی برخورد خواهد برایم جذاب نبود بر خلاف متن که کشش بیشتری داشت. کلا انرژی شما و صحنه را دوست نداشتم . این به بازیگر خانم هم ربط نداشت. لطفا کاسه کوزه ها را سر ایشان نشکنید😉 گرچه امشب شب خوبی نداشتند. به نظرم ایراد جای دیگری است. حس میکنم یکی از ایراد های اساسی میتواند ردپای زیاد از حد نویسنده در همه جای کار باشد به نظرم شاید تعلیق های نا به جا از تنور ایشان بیرون آمد باشد . در هر صورت به شما احترام میگذارم . راستی جای یک سطل زباله داخل دفتر رئیس هیئت امنای مدرسه ای که گاوداری نیست خالی نبود؟
خسته نباشید
در پناه خدا