در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش من که دا نیستم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:51:59
با برداشتی آزاد از رمان دا
۰۳ تا ۳۰ مهر ۱۳۹۲
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

مکان

تقاطع خیابان حافظ و سمیه، حوزه هنری
تلفن:  ۸۸۸۹۲۰۰۱-۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با عرض سلام و احترام
نقدی به این نمایش وارد نیست چرا که نمایش از لحاظ بازیگران و طراحی صحنه و به خصوص کارگردانی در حد خوبی بود.
تنها چیزی که باید یادآوری کنم،این است که خانم لیندا کیانی از لحاظ بیان برای این نمایش مناسب نبودند،اما به هرحال نباید از سابقه درخشان ایشان در سینما غافل شد.
با تشکر
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در بین بازیگران این نمایش تنها بازی علی سلیمانی و رویا نونهالی قابل توجه بود.
بازی لیندا کیانی توام با استرس بود که ناشی از بی تجربگی این بازیگر در عرصه تناتر بود.
در مجموع یک نمایش معمولی و به زبان ساده بود.
سعیده قاسمی موسوی این را خواند
تینا و نیلوفر جلال بدیعی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این که بخواهیم تئاتری راجع به جنگ بسازیم، حتماً نباید محلّ رخ دادن اتّفاقات‌مان خرّم‌شهر باشد. لزومی ندارد از آهنگ «خاک سرخ» استفاده کنیم. نباید عکس شهدا را در قطع بزرگ بیاوریم روی سِن. پوکه‌ی گلوله و خمپاره حتماً نباید صحنه‌مان را پوشانده باشد. روی سِن بردن هر کار بی‌کیفیّت و ضعیفی، به اسم «ارزشی» و «آیینی»، شأن تئاتر ارزشی و آیینی را پایین می‌آورد. کاش آقای پارسایی این را متوجّه شود. کاش آقای پارسایی دست از تئاتر بشوید! مدّتی به خودش استراحت بدهد! و تشریف ببرد همین تئاترهای ده‌دانه‌یکی‌خوبِ تئاتر شهر را ببیند، شاید خلّاقیّتش تکانی خورد و ذرّه‌ای جُنبید. شاید اثر بعدی‌شان را توانستیم تحمّل کنیم و رغبت کردیم که پای دیدنش پول بدهیم. امّا فعلاً من تصمیم گرفته‌ام اگر مثل سردار مهر و ماه و این اجرا، اجرای بعدی، بلیت رایگان و مهمان ویژه هم داشتم، به دیدن کار ایشان نروم.

از یادداشتم راجع به این نمایش:
http://cinephilic.blogfa.com/post/51
قبول دارم لحنم تند بوده، امّا این لحن را راجع به تئاتری ضعیف‌تر از اجرای پریشب به کار نمی‌بردم «اگر» سوژه‌اش چیز دیگری می‌بود.
تئاتر آیینی ساختن و اجرایی راجع به دفاع مقدّس روی سِن بردن، مسئولیّت می‌آورد. سنگین است!
توی کشور ما که هزار و یک جور سازمان و نهاد، اجراهای دیگر (غیر از آیینی و -اصطلاحاً- ارزشی) را رصد می‌کنند، از فیلتر می‌گذرانند، تحت نظر دارند، و جرح و تعدیل و کنترل می‌کنند، هیچ جایی نیست که به تئاترهای آیینی و ارزشی دقّت داشته باشد. همین می‌شود که هر شخصی، هر اجرایی، هر چند ضعیف و شکسته‌بسته را روی سِن می‌آورد و اسمش را می‌گذارد آیینی! یا ارزشی!
در چنین وانفسایی، ما، مخاطبان، باید جبرانِ تیزی تیغِ ممیزی که راجع به این تئاترها وجود ندارد را بکنیم!
باید بگوییم «کارِ بی‌کیفیّت ... دیدن ادامه ›› راجع به خون‌هایی که داده‌ایم نمی‌خواهیم!».
درست است که حقّ من، دیدن تئاتری بهتر بود. امّا بیش و پیش از من، این، حقّ آن شهداء بود که عکس‌شان روی صحنه‌ی تئاتری با کیفیّت بالاتر قرار بگیرد.
با امتنان.
(کامنت پیشین پاک شد تا از این جا به بعد، اضافه شود).
در مورد این که فرمودید لحنم شبیه خصومتی شخصی بود، فرمایش شما تا حدّی مقبول است. من نسبت به آقای پارسایی «حسّاس» شده‌ام. امّا هنوز کار به «خصومت» نکشیده است.
نمی‌دانم شما «سردار مهر و ماه» را دیدید یا نه. (سال گذشته، فکر می‌کنم بهمن ماه، در تالار وحدت اجرا شد.)
اجرایی راجع به عاشورا و امان‌نامه‌ی شمر بن ذی‌الجوشن برای ابوألفضل العبّاس بود. کار، چیزی بود کمی از «من که دا نیستم» بالاتر ولی بسیار سطح پایین و شلخته.
آن اجرای ضعیف و این اجرای بد، هر دو باعث شده‌اند من روی آقای پارسایی حسّاس شوم.
سوژه، حُرمت دارد. کاش آقای پارسایی حرمت سوژه‌هایش را بیشتر نگه دارد.
۰۵ مهر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید