درباره نمایش «حکایتِ حکایتِ طبیبِ اجباریِ مولیر»
هشتگ، دلواپَس نباشید!
احمدرضا حجارزاده
حکایتِ حکایتِ طبیبِ اجباریِ مولیر (سهونیم ستاره)
نویسنده:
... دیدن ادامه ››
سیاوش طالبیان
کارگردانان: کاوه توکلی/ رضا یزدانی
بازیگران: سیاوش طالبیان/کاوه توکلی/ رضا یزدانی/ بهروز پناهنده/ امیر سفیری/ ساربه اوحانیان/ امیرحسین نبوی/کمال اصغری/ پارسا کشاورز و خیام وقارکاشانی
مکان و زمان اجرا: تماشاخانه باران/ ساعت19
چرا باید این نمایش را دید؟/«حکایتِ حکایتِ طبیبِ اجباریِ مولیر» بیاغراق از بهترین نمایشهای کمدیموزیکالِ عروسکی است که تاکنون در ایران تولید و اجرا شده؛ نمایشی که میتوان بارها به تماشایش نشست و هر بار لذت برد. این اثر نمایشی که بر اساس نمایشنامه کمدی «طبیب اجباری» نوشته مولیر شکل گرفته، به درستی و در بهترین شکل ممکن ایرانیزه شده تا مخاطب ضمن لذتبردن از داستان و تکنیک اجرایی، بسیاری از حرفها و دغدغههای اجتماعی و سیاسی خود را در آن ببینید. استفاده از شیوه عروسکی برای اجرای نمایش، ایده جالب و هوشمندانهیی بوده که به تشدید فضاهای کمدی و اجرای بیدردسر موقعیتهای زن و شوهری و عاشقانه کمک کرده. بعلاوه اینکه تمام عروسکگردانان، مَرد هستند و عملاً مشکلی در اجرای برخی لحظههای بخصوص پیش نمیآید. نوع عروسکهایی که برای اجرا انتخاب شدهاند ـ ماریونت ـ علاوه بر جذابیت دیداری، موجب میشود نمایش حالتی نیمهفانتزی و نیمهرئالیستی به خود بگیرد و تماشاگر هم رفتار و گفتار شخصیتها را باور بکند و هم به مضحکبودنشان بخندد. نویسنده و کارگردانان «حکایت...» در این اجرای آداپتهشده، بهره خوبی از فضای نمایشهای آیینی و موسیقی سنتی بردهاند و از تلفیق آن با یک داستان خارجی، به فضایی کاملاً ایرانی و دوستداشتنی رسیدهاند. جالب اینکه حتا ترانهها متناسب با رویدادها و نام کاراکترها بازنویسی شدهاند. از اینرو برای نخستینبار در تئاتر ایرانی میبینیم تماشاگر علاوه بر اجرا، با دقت و تمرکز به موسیقیهای زیبا، شاد و پُرمعنای کار گوش میدهد و به ترانهها میخندد، حتا اگر ترانه مشهوری مانند «داشداش» باشد اما مهمترین ویژگی نمایش، شوخیها، طنزها و طعنههایی است که در طول اجرا با دنیای مدرن امروز، تکنولوژی، آدمها و افکار و عقایدشان میشود. نویسنده و کارگردانان هیچ کدام از نشانههای امروزی را فراموش نکرده و در منطقیترین شکل ممکن آنها را به موقعیتها و شخصیتهای اجتماعی و سیاسی وصله زدهاند. این شوخیها از انتخاب و بازی با نامهایی مثل موسا، زلیخا، رقیه، اِبی، زهره، پارمیدا، حسن، شهباز و سعید برای پرسوناژها آغاز میشود و تا اشارههایی به فضای مجازی، اینستاگرام، هَشتگگذاری، دلواپسان، اعتدالیون و سهام «عَدالت» و تِکرارِ کلمهی «تَکرار» پیش میرود و کمکم حتا پای عباس جدیدی و کوجی زادوری هم به نمایش باز میشود. دیالوگنویسی و فضاسازی نمایش بر مبنای بازیهای اغراقشده با عروسک و مانیفستهای زلیخا در دفاع از حقوق زنان و بازسازی مضحک، ولی بجای صحنهیی از فیلم ـ تئاترِ «مرگ یزدگردِ» بیضایی نیز عالی و بینظیر است.«حکایتِ حکایتِ طبیبِ اجباریِ مولیر» نمایشی ساده، شریف و بیادعاست که در عین سرگرمکنندهبودن، پیامش را با شیرینیِ لبخند به خوردِ مخاطبش میدهد.
چرا نباید این نمایش را دید؟/ طراحی عروسک مرغ سنخیتی با طراحی سایر عروسکها ندارد و یکدستی ظاهرِ کاراکترها را بر هم زده. عروسک مرغ با سر و شکل و چهرهیی فانتزی، بیشتر مناسب نمایشهای عروسکی برای کودکان است. در حالی که در طراحی و ساخت سایر عروسکها تلاش شده ظاهر و اجزا و اندام شخصیتها تا حد ممکن مطابق با نمونههای واقعی و رئالیستی باشند. ضمن اینکه حضورِ کاراکتر مرغ و نحوهی تخمگذاریاش، فقط تا سه یا نهایت چهار تخم بامزه و موجب خنده است اما پس از آن،کمکم نمک و کارکردش را از دست میدهد. شاید اگر دستکم ورود و خروج مرغ به صحنه و تخمگذاریاش هر بار تغییر میکرد، مخاطب تا ابد از دیدنِ دوبارهی آن ذوقزده میشد، ولی در حال حاضر...