در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال اپرای عروسکی مولوی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:56:55
امکان خرید پایان یافته
۱۸ خرداد تا ۰۶ تیر ۱۳۹۳
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

 ** سومین اپرا از رپرتوار سه‌گانه عروسکی گروه آران (لیلی‌ومجنون، حافظ و مولوی) در سال 93. اطلاعات بیشتر و تسهیلات خرید هر سه اثر


تیزر ویدیویی:

گزارش تصویری تیوال از نشست نقد و بررسی اپراهای سه گانه عروسکی گروه آران / عکاس: سید ضیاالدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، تالار فردوسی
تلفن:  ۶۶۷۵۷۵۰۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شمس:

این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان
اشعاری که مرشد و بچه مرشد خواندند از "سیف فرغانی" بود .
حتما میپرسید سیف فرغانی چرا!!! ، مگر اشعار از مثنوی و دیوان شمس نیست؟
در این انتخاب هوشمندانه ء جناب غریب پور درانتخاب قصیده ایی نقادانه که نقل میشود ، سیف فرغانی مخاطب مغولان را قرار میدهد و حضور هر دو شاعر به تفاوت چند دهه در ایران نشان دارد از تخریب و غارت عظیمی که مغولان انجام داده اند و ظلمی که بر مردم روا داشته اند.

سیف الدین ابوالمحامد محمد الفرغانی از شاعران عالیقدر نیمهٔ دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. وی بعد از خروج از زادگاه خود (فرغانه) مدتی در آذربایجان و بلاد روم و آسیای صغیر به سر برده است. به طوری که از آثار او استنباط می‌شود وی اهل تصوف و عرفان بوده و سالها به کسب کمالات معنوی و سیر و سیاحت پرداخته است. مجموعه اشعار او از غزل و فصیده و قطعه و رباعی حدود ده الی یازده هزار بیت است. وی ارادتی وافر به سعدی داشته و بین آن دو مکاتباتی نیز بوده است. این شاعر بزرگوار در سال ۷۴۹ هجری در یکی از خانقاه های آقسرا وفات یافت. قصیدهٔ او که با مصرع «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد» آغاز می‌شود و گویا خطاب به مغولان مهاجم سروده شده از اشعار معروف این شاعر ... دیدن ادامه ›› آزاده است

- مرشد
= بچه مرشد


- هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

= آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

- چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

= بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

- این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

+ آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد

.
.
.

--------- قصیده ء کامل ----------

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد
آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان! به نیکی خوهم دعای سیف (خواهم)
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
.
.
.

جناب محمد مهدی مقداری اضافه شد به متن دوباره ملاحظه بفرمایید
۲۵ خرداد ۱۳۹۳
چقدر زیبا. سپاس جناب شکیبا.
۲۶ خرداد ۱۳۹۳
** جلسه نقد و بررسی تیوال برای اپراهای عروسکی گروه آران **

از سوی تیوال و گروه محترم آران به سرپرستی استاد غریب پور به عنوان پدیدآورنده اپراهای عروسکی لیلی و مجنون، حافظ و مولوی با توجه به وجود سوالات و صحبت های بسیار درباره این آثار در تیوال، نشست نقد و بررسی این اپراها برگزار می شود. در این برنامه استاد غریب پور و دیگر اعضایی از گروه صحبت ها، نظرها و پرسش های مخاطبان را درباره هریک از این سه اپرا شنیده و به گفتگو خواهند پرداخت.

زمان: پنحشنبه 29 خردادماه ساعت 16 تا 18 خواهد بود.
مکان: تالار فردوسی (روبروی تالار وحدت)

از کاربران عزیزی که در این برنامه ... دیدن ادامه ›› شرکت می فرمایند خواهش مندیم از طریق بخش زیر حضور خود را رزرو فرمایند تا با توجه به حد نصاب شرکت کنندگان برنامه ریزی نشست انجام گیرد:
http://www.tiwall.com/store/opera-interview
۲۷ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکی از بهترین پرده های نمایش ، که یکی مرید و دیگری مراد ، یکی عبد و آن یکی عابد ، یکی بنده و دیگری حضرت حق و همه را در دو نقش ، دو تن معشوق و عاشق را یکست ، از برای بیان عاشقانه هایی بی نظیر :
- مولانا
= شمس
+ همسر مولانا

---------------------

- ... دیدن ادامه ›› کرایی تو ؟

کرایی تو ؟

کرایی (تو ؟)

= یک لحظه پریچهرم(در اجرا گفته میشود پری شکلم) یک لحظه پریخوانم

هم دوده و هم نورم

هم جمع پریشانم

جز چنگ سعادت را از زخمه نرنجانم

- آی زان روی که حیرانم

من خانه نمیدانم

کو خانه ؟ نشانم ده

من خانه نمیدانم

فریاد

فریاد

فریاد

فریاد که از این حالت فریاد نمیدانم

طبعم چو جنون آرد
طبعم چو جنون آرد

زنجیر بجنبانم

= در پرده میا با خود تا پرده مگردانم

تا پرده مگردانم

در عشق سلیمانی من همدم مرغانم

در عشق سلیمانی من همدم مرغانم

- ای وای زین واقعه مدهوشم

باهوشم و بی هوشم

ای خواجه ، ای خواجه تو نامم ده

تا خویش بدان خوانم

= شمس الحق تبریزم

جز با تو نیامیزم

می افتم و می خیزم

من خانه نمیدانم

هم شمس شکر ریزم

هم خطهء تبریزم

هم ساقی و هم مستم

هم شهره و پنهانم

هم ساقی و هم مستم

هم شهره و پنهانم

- در خانهء آب و گل بی توست خراب این دل

یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم

یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم

شاگرد تو(یی) (می )باشم ، گر کودن و کج فوزم

تا زان لب خندانت, تا زان لب خندانت یک نکته بیاموزم

یک نکته بیاموزم, یک نکته بیاموزم

ای چشمه آگاهی شاگرد نمیخواهی

جه حیله کنم تا من خود را به تو دردوزم

= یا عاشق شیدا شو یا از بر ما وا شو

در پرده میا با خود تا پرده مگردانم

در پرده میا با خود تا پرده مگردانم


همسر مولانا وارد میشود و مولانا میخواند

- از سوی میدان چه بانگست و غریو
کز نهیبش می‌رمد جنی و دیو



+ همچو اصحاب عزا آوازشان
بد گرفته از فغان و سازشان
ریش و مو بر کنده رو بدریدگان
خاک بر سر کرده خون‌پر دیدگان

+ ای دریغا عرصهٔ افهام خلق
سخت تنگ آمد ندارد خلق حلق
ای ضیاء الحق بحذق رای تو
حلق(خلق) بخشد سنگ را حلوای تو



= آی از علم گدایان ترس چیست ؟

.
.
.
.