در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مراسلات فقط
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:54:41
امکان خرید پایان یافته
۰۱ تا ۱۰ دی ۱۳۹۸
۲۰:۳۰ و ۲۱:۴۵  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان
در یک مهمانی در یک خیابان در یک مدرسه در یک خانه در یک اداره چند نفر مشغول خاندن یک نامه هستند.

گزارش تصویری تیوال از نمایش مراسلات فقط / عکاس:‌ سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

تهران، خیابان انقلاب (شرق به غرب)، قبل از چهارراه ولیعصر، بن‌بست کیانپور، پلاک ۷
تلفن:  ۶۶۴۰۴۲۳۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مونولوگی ساختار شکن که از دردهای زنان این سرزمین حکایت می کند. پوشش هر بازیگر نشانگر شخصیت مجزای زنان در این جامعه است که شروع به خواندن نامه ای می کنند و هنگامی که به بخشی از آن می رسند توسط دیگری سانسور می شود. دو بازیگر مرد مدام تماشاچیان را زیر نظر دارند و با نگاهشان بنحوی همه چیز را رصد می کنند گویی مانند حکومتی است که مردمان خود را زیر نظر دارد تا با اولین رفتار واکنشی خشن نشان دهد. سانسور شدن صحبت هر یک از بازیگران زن توسط بازیگر زن دیگر بیان کننده خود سانسوری و ترس عمومی زنان است و نشان می دهد بخش عظیمی از زنان هنوز به رفتارهای مرد سالارانه اعتقاد دارند و حاضر نیستند از حقوق و آزادی های خود دفاع کنند. در مجموع نمایشی خوب با بازیهای خیره کننده است.
امیر مسعود و فرزاد جعفریان این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منتشر شده در تاریخ دهم دی ماه نود و هشت در روزنامه اعتماد


قرائت دسته‌جمعی یک نامه
نوشته محمدحسن خدایی
با آنکه تعداد زنان در اجرای «مراسلات فقط» بیش از مردان است اما این گفتار و نوشتار مردانه است که بر صحنه حکم می‌راند و مناسبات را مدام از نو صورتبندی می‌کند. ماجرا در رابطه با نامه‌ای است که تک به تک به دست زنان می‌رسد تا با صدای بلند خوانده شود و هر بار در میانه خواندن بنابر دلایلی ناکام می‌ماند. گویی این آیین قرائت را به طور متناوب نیرویی پیدا و پنهان متوقف می‌کند. مانع اما نه مردان که از قضا بدن و گفتار زنانی است که بر صحنه هستند و خود تحت انقیاد. اگر بپذیریم که هر نامه‌ای را نویسنده‌ای است و لاجرم خطابی است به مخاطبانی، در اجرای «مراسلات فقط»، جملاتی که با لکنت و انقطاع بر زبان زنان جاری می‌شود گفتار مردانه‌ای است معطوف به یک زن. نه هویت مرد نویسنده آشکار می‌شود و نه چندان تمایز هست مابین زنانی که نامه می‌خوانند. بنابراین مکانیسم ... دیدن ادامه ›› بازنمایی از کار می‌افتد و خبری از هویت یکپارچه نیست. حسام لک در مقام کارگردان از منطق بازنمایانه فاصله می‌گیرد تا نشان دهد که چگونه زبان و بدن زنانه، در این خطاب شدن‌های مردانه، که همراه است با عتاب و انقیاد، فاقد کلیت و یکپارچگی است. با آنکه هر پنج زنی که بر صحنه حاضرند امکان قرائت قسمتی از نامه را می‌یابند، اما هیچ‌گاه خوانشِ نامه به پایان نمی‌رسد و تمایز زنان هم متعین نمی‌شود. اجرا به توهمی از تکثرِ زنانه پدیدار دامن می‌زند که حتی پوشش و ژست‌های متفاوت، بیش از آنکه نشانی از تمایز و تفاوت باشد، یادآور نگاه‌های ترس‌خورده و خیره زنانی است تحت نظارتِ گفتار مردانه.
مرتضی علیدادی و محمدرضا اکبری از ابتدا در گوشه صحنه بر روی نیمکت‌های چوبی می‌نشینند و مدام در حال نوشتن هستند. طنز ماجرا آنجاست که لحظه‌ای بر آنچه که می‌نویسند نگاهی نمی‌اندازند و فقط کاغذ سیاه می‌کنند. آنان هم به مانند زنان اجرا، با نگاه خیره تماشاگران را زیر نظر دارند و شاید نویسنده همان نامه‌ای باشند که زنان نمایش تلاش دارند آن را بخوانند. در ادامه اما هر دو نفر جایگاه خویش را ترک کرده و بتدریج به میانه صحنه نزدیک می‌شوند. این‌گونه برآیند نیروهای مردانه و زنانه صحنه، واجد تلاطم و تبادل می‌شود. حسام لک با مرکززدایی از روایت و اجتناب از قصه‌گویی، تلاش دارد گفتار پیوسته و هژمونیک مردانه را دچار واپاشی و گسست کند. فی‌المثل در میانه یکی از نامه‌خوانی‌ها، ناگهان گفتاری در باب فیزیولوژی بدن زنان و تجربه شخصی آنان در قبال بدن و خونریزی بیان می‌شود. توامان تعدادی انار سرخ را با چاقو بریده، به قسمت‌های مساوی تقسیم کرده و به تماشاگران تعارف می‌کنند. نوعی مناسک جمعی تماشا کردن، انار خوردن و گوش سپردن به رازهای مگوی زنانه. «مراسلات فقط» مبتنی است بر این گسست و حاشیه‌روی‌ها. از روایت مدام مرکززدایی می‌شود و در ادامه تمایز مردانه و زنانه کم‌رنگ شده و شکلی از همزیستی فارغ از هژمونی‌های جنسیتی به اجرا درمی‌آید. حتی زمانی که دو اجراگر مرد نمایش، در وسط صحنه می‌نشینند و در مقام صاحبخانه و مترجم، زنان مستاجر عمارت را به رعایت قوانین دعوت می‌کنند، با فضایی گروتسک و بلاهت‌آمیز مواجه می‌شویم که دیگر زبان هم نمی‌تواند گفتار مرد صاحبخانه را هژمونی بخشد و مستاجران را به قانونمندی پایبند کند. فقط می‌توان از این نمایش ابتذال قهقهه زد.
حسام لک و گروه جوان اجرایی‌اش، با آنکه ماه‌هاست به تمرین مراسلات مشغول بوده‌اند اما کمابیش به منطق دوری از تئاتر بدنه و تمنای شکلی از «آماتوریسمِ رادیکال» وفادار مانده است. اجرایی که تلاش دارد تمایز حاشیه و متن را بی‌اثر و از بازنمایی واقعیت هولناک بیرونی با منطق زمانه، حذر کند. مثل اغلب اجراهایی که این گونه منطق بازنمایی بحرانی می‌کنند، اینجا هم گاه اجرا به گنگی و ابهام میل می‌کند. نکته‌ای که می‌تواند پاشنه آشیل این قبیل اجراها شود. اما در نهایت اجرا از چشم‌اندازی که مقابل تماشاگران ترسیم کرده، با تاکید بر مرزهای برناگذشتنی که میان تماشاگران و تجربه زیسته زنان اجرا وجود دارد، با اندکی همدلی می‌توان تجربه‌ای تازه را در مواجهه با آن از سر گذراند. مراسلات نسبت اجراگران و تماشاگران را نیز به چالش می‌کشد. اغلب اجراگران با نگاه خیره، تماشاگران را زیر نظر گرفته و آنان را گرفتار وجدان معذب می‌کنند. بازتعریف جایگاه تماشا شدن و تماشا کردن در اجرای حسام لک به مسئله‌ای کانونی تبدیل شده است.
از منظر پوشش زنانه، نسبت و تفاوت امر خصوصی و فضای عمومی به نوعی عیان است. هم لباس‌هایی که مربوط به فضای خانه، مهمانی‌ها و دورهمی‌هاست دیده می‌شود و هم لباس‌هایی که مناسب نهادها و ادارات دولتی هستند. نکته مهم اما مربوط است بی‌اثر شدن این تمایزات چراکه در نهایت گفتاری که زنان در مراسلات بکار می‌بندد، فارغ از نوع پوشش، بیش و کم شبیه یکدیگر است و در نسبتی معنادار با گفتار مردانه بیان می‌شود. بنابراین اجرا با مرکززدایی و برگذشتن از تمایزات هویتی و سبک زندگی، در پی رسیدن به جهانی برابر است که در آن بتوان فارغ از منفعت‌طلبی شخصی، آیین و مناسک جمعی را تجربه کرد. فی‌المثل تعارف کردن تکه‌های تقسیم‌شده انار در بین تماشاگران و در کنار هم تناول کردن آن. جایی‌که خواندن مراسلات کنار گذاشته شده.
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
محمد لهاک این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید