مونولوگی سراپا شاعرانه و انسانی که به هنگام دیدنش مثل فیلمهای چارلی چاپلین باید با یک چشم گریست و با چشم دیگر خندید .نمایشنامه بر اساس جنایت هولناکی نوشته شده است: چند جوان نئوفاشیست در آلمان ساختمانی را که یک خانواده ترک در آن زندگی می کرد به آتش کشیدند. قهرمان نمایش با خشم، جنون، فریاد، خنده و گریه لایه به لایهی خود را به ما نشان میدهد. ما روح انسانی را میبینیم که در دالانهای عزاداری، غرور ، شک و تردید، شادی و دوستی سرگردان است. انسانی سرشار از نیروی زندگی و عشق به انسانها که ضربات روحی شدیدی خورده
- برنده جایزه نمایشنامه نویسی مردمی آلمان در سال ۱۹۹۹ - برنده جایزه افتخاری تئاتر شهر کلن/آلمان در سال 2016 - بیش از ۷۵۰ اجرا در کشورهای مختلف
›› فروش اینترنتی بلیت در دیگر سایتهای محترم انجام میشود
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به چه امیدی ته مونده های خودمو با تکه هایی از حافظم، قاطی واژه ها و آداب و رسوم و آرزوهام، جارو بزنم و ببرم به سرزمین های غریب؟!
چه آتیشی به خرمن من افتاده که واسِ فرار ازش باید پناه ببرم به یه آتیش دیگه؟! وطن من کجاست؟! شرق یا غرب؟! نمیفهمم... مگه زمین گرد نیست؟!
بازیگری، اما اساسی
نمایشنامه و کارگردانی، به شکل اساسی
در یک کلام کار قوی، اونم از نوع اساسی!
شااااااید فکر کنید که جذب شدن به یه مونولوگ میتونه سخت باشه ولی اساسی در اشتباهید.