در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش این یک پیپ نیست
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:35:21
امکان خرید پایان یافته
۱۷ تا ۲۷ دی ۱۳۹۶
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان


* خواندن نظرات اجرای پیشین این نمایش *

شبکه‌های اجتماعی تئاتر مستقل تهران: اینستاگرام

مکان

ضلع شرقی چهارراه ولیعصر (تئاترشهر)، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰ (خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰)
تلفن:  ۶۶۹۷۹۷۴۱

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و درود
خلاقانه، متفاوت و غافلگیرکننده بود. موقع رورانس یه "وایسیم؟ بریم؟ یه راهنمایی بکن اقلن" خاصی تو نگاه همه بود. دکور فوق ... دیدن ادامه ›› العاده ... چه قدر برای همه چیز فکر شده بود .آفرین.
اول نمایش یاد "ذهن زیبا" و وسطاش یاد "دیگران" افتادم ولی نمایش راه دیگه ای رو پیش گرفته بود.
... فکرم پیش جان موند. بقیه بی خیال بودند ولی اون داشت خل می شد ... چه خوب که این بودن در عین نبودن به فیلم و نمایش محدود میشه :|
بروشور هم بامزه است و گرافیک خوبی داره... به ریز مشخصات بازیگرها درج شده. (55کیلو با اون استخون بندی درشت و استایلِ پُر؟!)
دیدن این نمایش به جد پیشنهاد میشود. مثل کار قبلی ، چقدر ایده و طراحی صحنه و موضوع جذاب آخه !!
و چقدر خوب به هدف رسونده بود این کنکاش بین رابطه ... دیدن ادامه ›› و علت دیدن و ندیدن ها را...
که همه باعث میشه در پایان رورانس از صندلی نتونی بلند شی و فکر کنی به حل نشده هایی مثل اینکه شخصی که دست و لباس ماریا رو میکشید و یا ماریا موهای اونو شونه میکرد (به نظر نمیاومد مادر داستان باشه)، آیا شخصیت جدیدی بود که حتی اسمش هم در نمایش گفته نشد ؟ و غیره ...
اما
کاش فرکانس صداهای زبان (من درآوردی) اصلی زیر صداهای دوبله کمتر ادا میشد تا تمرکز تشخیص دیالوگها برایمان خسته کننده نباشه، به اندازه کافی چشمها از خواندن فونت کمرنگ زیرنویسها ناخودآگاه اذیت میشد.


درابتدا وقتی دکور را دیدم این دکور خاص و عالی که شبیه آکواریوم بود که شاید خانه های ما هم اکواریوم باشد. بسیار شگفت زده و مسرور شدم. آن کاغذ ... دیدن ادامه ›› دیواری ها خاص و قدیمی و سرد ما رو به گذشته میبرد و آن چراغ دیواری های قدیمی و ان عکس ها. ما رو می برد به فیلم های هالیودی قدیمی ترسناک مثل جن گیر و ...
مرا به یاد بازی مکس پین انداخت فضای دیوارها چون با فضای اتاق ها ان بازی یکسان بود. دیوارهایی که شاهد چه جنایت هایی بوده اند. جان و جیم فقط یه نقطه مشترک داشتن ان هم ندیدن مادر بود. در بقیه موارد خود را به ندیدن زده بودند. کروات زدن شخصیت ها و دوبله کار به ما القا میکرد که داریم یه فیلم هالیودی یا غربی را می بینیم. زیرنویس داشتن کار یه خلاقیت بود در حد بمب اتم. همچنین دوبله کار. فقط یه لحظه اشتباه کافی بود که این تئاتر خراب شود. که نشد البته مشخص بود چقدر تمرین کرده بودند. حسادت جان به جیم در عشق ورزی به ماریا و تیغ زدن صورت جیم یه لحظه به ذهن تداعی میکرد که جان رگ جیم را با تیغ میزند. و این لحظات بسیار نفس گیر بود. و نفس ها را درسینه حبس میکرد. بعد گلوله خوردن جیم. نمایش زمان و خاموش بودن صحنه برای چهار دقیقه تماشاگر را متوجه گذشت سریع زمانشان میکرد و عمری که دارن از دست میدهند و نوعی انها را دچار عذاب وجدان میکرد از وقت 4 دقیقه ای که کارگردان کار از انها گرفته. بنظرم کارگردان میخواست قدرت خود را به رخ تماشاگران بکشد و بگوید انقدر کار من خوب است که شما حاضرید من 4 دقیقه از عمرتان را در تاریکی بگیرم و شما در سکوت به دقیقه شمار زیر نویس خیره شوید و شاهد از دست رفتن عمرتان باشید. ما دو بازیگر هم داشتیم که در ذهن تماشاگران دیده میشدند پلیس و مادر. ندیدن نشانه نبودن نیست. اما دیدن نشانه بودن است . صحنه ای که دو شخصیت جان با هم درگیر شدند صحنه بسیار زیبایی بود از درگیری درونی جان. ما چیزهای که میخوایم رو می بیتیم و چیزهای ک رو نمیخوایم نمی بینیم. مسئله فقط خواستن است. و دوست داشتن. دوست داشتن باعث ندیدن ها و دیدن ها میشود. همانطور تنفر و بی تفاوتی .