کفتارسیاهی که بر خون میرقصد و صور غریبه ای که هیولاهای چند وجهی سخت لهجه رسا را یادآور میشود/ شک نمیکنم - وجهی بتدریج غالب میگردد و شیطان بی زمان و بی مکان پرتوان و حیرت آور کلمات را به جنون می آمیزد.
شک نمیکنم که گروتسک به کلاسیک ترین نماد آن و شاید تلخ ترین، لبخند نیمه اول اجرا را به آه و بغض و اشک بدل میکند....
مجموعهی درهم و برهمی از
زمختی و غرابت و تمسخربر صحنه پرداخت میشود که تاثیری غریب و غمانگیز باقی میگذارد.... در پایان نمایش اشک میریزم .
.
کدام درد و کدام کاتارسیس در من
... دیدن ادامه ››
زبانه کشید...
.
شاید دردی کهن که ریشه در تمام فضایل ورذایل انسانی تاریخ داشت / انگار بخواب دیده بودم .
طراحی صحنه :زیبا/ گویا/ کافی و جسورانه
موسیقی : هماهنگ - خلاقانه گاهی تبدیل حتی به ژانر دیگر میگردد و با تماموجود مرا میکشاند/ هماهنگی بازیگران/ نور قرمز داغ صحنه پایانی همه وهمه جذاب و پراتیک - و از همه مهمتر:
توان مهدی کوشکی در ایستایی/ توازن/ کاریزما/ قدرت بیان - بدون استفاده از عضلات صورت و اقتصاد حرکت بدن شگفت آور بود........!!! شگفت آور بود ......
.
اولین روز بود که کوشکی را دیدم و اولین بار بود نمایشش را .....
.
تنها مخلص کلام {شک} : شک نمیکنم که توانایی مهدی کوشکی.
-زیاد در تیوال نمینویسم/ منتقد نیستم فقط بشور آمدم .