وقتی تلفیق نام هملت و محمد چرمشیر را در کنار هم میدیدم میدانستم که با یک تئاتر درجه یک مواجه خواهم شد. چه کسی از محمد چرمشیر بهتر و مسلط تر به نمایشنامه های ویلیام شکسپیر؟ کاری شجاعانه و البته متفاوت و در عین کوتاهی از بعد زمانی پر مغز و سرشار از محتوا. پایانی که هم میتوان پایان بسته در نظرش گرفت و هم پایانی باز برای آنان که اندکی بیشتر تمایل به تفکر پیرامون آنچه به وقوع پیوست می باشند. مونولوگی دوست داشتنی و شایان ستایش و احترام.
هملت، شاهزاده اندوه از آن دست کارهایی است که همه پسند نیست اما اگر تئاتر بین قهار باشید و به دنبال تئاتر اصیل میگردید از تماشای آن به طور قطع پشیمان نمیشوید. نمایشنامه ای منسجم با ارجاع هایی به جا به هملت شکسپیر. شخصیت پردازی های دقیق و متناسب با طراحی صحنه (نظیر انتخاب عروسک های حیوان پلاستیکی که کاملا با آنچه مقصود شکسپیر در هملت و برداشت نویسنده از این اثر است منطبق می باشد) و اجزایی که کلیات داستان را به صورتی درجه یک به یک دیگر ارتباط میدهند. بازی درجه یک افشین هاشمی که چنان در نقش غرق است که مخاطب را بر روی صندلی میخکوب میکند و هر آنچه میگوید را بر ضمیرش مینگارد. به جرئت نقشی سخت که با توجه به اکت های عجیبی که میطلبد هر کس دیگری جز هاشمی آن را بازی میکرد نه تنها جلب توجه نمی نمود که جنبه ی کمدیک به خود میگرفت. امری که هم صحه بر کارگردانی عالی محمد عاقبتی میگذارد و هم مجددا تایید میکند هاشمی بازیگر بزرگ و کاربلدی در تئاتر کشور است. طراحی نور ساده و در عین حال در سطح کلاس جهانی علی کوزه گر و البته موسیقی استاد کلهر بزرگ که عجیب بدون کوچکترین کلامی هملت را باز و قابل درک میکند به خصوص که راهنمایی برای تفکر هر چه عمیق تر در آن نظیر نوشته ی محمد چرمشیر و کارگردانی محمد عاقبتی داشته باشیم. امیدوارم بار دیگر به روی صحنه رود و به هر آنکس که اندکی شک دارد این تئاتر را ببیند یا نه ولی عاشق تئاتر است، پیشنهادش میکنم. نمی شود در این اوضاع، تئاترهای خوب و فاخری چون هملت، شاهزاده اندوه را نادیده گرفت.
امتیاز من به این نمایش: 95 از 100 معادل 9.5 از 10
اجری ساده و فوق العاده ای بود واقعا لذت بردم