در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش شرقی غمگین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:54:01
امکان خرید پایان یافته
۰۳ دی تا ۱۱ اسفند ۱۳۹۶
۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰، ۳۰,۰۰۰ و ۴۰,۰۰۰ تومان  |  جزییات
ردیف ۱ تا ۷: ۴۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۸ تا ۱۱: ۳۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۱۲ تا ۱۴: ۲۵.۰۰۰ تومان
  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش شرقی غمگین / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› ساعت اجرای نمایش «شرقی غمگین» تغییر یافت

›› «شرقی غمگین» در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه خواهد رفت

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
حالا من باید برای چشمهات "و ان یکاد"
بخوانم
"و یقولون انه لمجنون"
مجنون منم این روزها در میان وعده های جنون
"و ما هو الا ذکر العالٓمین"
مجنونم مرا وعده دیداری بده در یک صبح به بوسیدن دستهات
حالا من در خانه راه میروم و هوایی که تو جا گذاشتی را نفس میکشم.
آخر کجا روم که یادت نباشد و یادت نیایم؟! پایتخت نشینی موهات تا ابد مرا مستاجر طرح لبخندهات تمدید میکند.
چمشهات هوای خانه را هوایی میکند
یادته ... دیدن ادامه ›› چه ذوقی میکردم؟ وقتی موهاتو میبافتم؟
دل گره زده بودم به انتهای بافته ی موهات، به سر برگرداندنت، به بوسه ای کوتاه، به عمق بی پایان شادی چشمهات
الان دیگه حتى دلش رو ندارم بهش فکر کنم
غریبه که نیستى على عشقى تا قاتل شدن
فاصله اى نداره وقتى حرف تو میون باشه
برات نوشته بودم کسانى که به تو فکر حتى فکر
ببین حتى فکر کرده بودند را سلاخى میکنم
چقدر دلم میخواست زندگى کنى
نشد.

# شرقى_غمگین
من اگه یک بار دیگه به دنیا میومدم
فهرست کارهایی که باید انجام بدم و برنمیداشتم
فهرست نباید ها رو بر میداشتم که "تو" جز نباید ها بودی ...
باید بودی ها
واسه من نباید بودی..
که کاش باید بودی .....
واسه سومین بار بازم فوق العاده بود....
ایکاش میشد همه اجراهاشو دید....هربار بیشتر از قبل غرقش شدم...
عالی....
مگه بهتر از سجاد افشاریان داریم آخه....

(وقتی اولین بار دیدمش تکیه داده بود به نرده های دریاچه ، حس یِ آشنا بهم دست داد از اون مدل ها که وقتی یکی رو از پشت سر اشتباه می گیری ، خیالی که رفیقتو بعد سال ها تو پیاده روهای انقلاب دیده باشی ، بعدِ بغل وقتتون اجازه نده چپ کنی کافه نادری ، همون بغل به سرپایی شیرینی فرانسه رضایت می دی ، اصلا کی حالیشه همچین وقت هایی کجاست ، دلبر قهوه فرانسه می خوره تو نیگاش می کنی ، رفتیم کوچه بغلی سینما سپیده ، سیگارمون که به فیلتر رسید ، رفت ، گفت که چقدر دلم تنگ شده بود برات ، ما به روی خودمون نیاوردیم از وقتی رفته جا پای قدم هاش قدم بر می داریم بعد دو سال امروز دل کردیم صداش کنیم ، رفت ، همین رفت انقلاب شد ، تو سرم انقلابی شد که پنجاه و هفت پیشش یه پاکت سیگار بیش نی ، به دلمون گفتیم بشین پاشد رفت کودتا کرد ، تا به خودمون اومدیم دیدیم تنمون ... دیدن ادامه ›› شده انقلاب ، براش نوشته بودم من انقلاب توام چمران نه هفت تیر خورده تو ام ، ملتفت نشد ، یا بود یا تا بود التفاتی نکرد ، شاید فکر می کرد شعر نوی بعد فردوسیه ، ولی مسیر ما انقلاب تا آزادی بود آنقدری هم رفته بودیم که دیگه گم می کردیم کدوم به کدوم می رسه ، کجا بودیم کجا رفتیم .. )