این نمایش من را به یاد شعر فروغ انداخت:
ستارههای عزیز
ستارههای مقوایی عزیز
وقتی در آسمان، دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه میشود به سورههای رسولان سر شکسته پناه
آورد؟
....
ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانههای باغهای تخیل
به داسهای واژگون شدهٔ بیکار
و دانههای زندانی
در کنار بازی خوب اغلب بازیگران این نمایش، نمیتونم به بازی ضعیف آقای دانایی اشاره نکنم که حتی صداشون دینامیک لازم رو نداشت. حس و حرکات که بماند. از همون ابتدای کار هر بار ایشون شروع به دیالوگ گفتن میکردن، حس میکردم از نمایش به بیرون پرتاب میشم.
خسته نباشید به عوامل شیروانی داغ خصوصا سرکار خانم متخصص عزیز