در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش سوپرایمپوز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:00:13
امکان خرید پایان یافته
۲۳ بهمن تا ۰۴ اسفند ۱۴۰۲
۲۰:۴۵  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۱۲۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
ما کلی کارکترِ بی‌ربط به هم داریم تو چهل سال روایت متن، با کلی صحنه‌ی خنثی، بغضی، کمیک، انتقادی، عمیق، سانتی‌مانتال، اجتماعی، حماسی و... که همه‌ش رو باید تو یک صحنه و یک پرده، اون هم فقط تو پنجاه دقیقه اجرا کنیم، تازه ازمون توقع دارن که همه‌ش هم دربیاد!

مخاطب گرامی لطفا ۱۵ دقیقه قبل از شروع اجرا در محل حضور داشته باشید، پس از بسته شدن درب، ورود امکان پذیر نمی باشد.


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۲ سال خودداری نمایید.

ویدیوها

مکان

خیابان انقلاب، خیابان خارک، بن بست اول، پلاک ۵
تلفن:  ۶۶۷۲۴۸۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چیز خاصی ننوشتم ولی اگه مثل من به کوچکترین اسپویل هم حساسید اصلاً لازم نیست این متن رو بخونید. به طور خلاصه هم کار بدی نیست ولی می‌تونه بهتر ... دیدن ادامه ›› باشه، مخصوصاً متنش.










من کار رو دوست داشتم منتها بیشتر تا اون نقطهٔ عطفی که توی نریشن ابتدایی بهش اشاره شد! بعد از اون دیگه به نظرم هم ریتم میفته، هم ربط منطقی کار از دست میره، هم همه چیز عجیب و غریب میشه! نظر شخصی من اینه که نمیشه ۷۰، ۸۰ درصد یک کار رو رئال پیش برد، بعد یهو ۲۰، ۳۰ درصد پایانی رو سورئال ادامه داد! شاید اگه اون نقطه عطفی که بهش اشاره کردم نقطهٔ پایان کار بود جذابیت نمایش برام چند برابر میشد.
خیلی ممنون آقای فدائی که تشریف آوردین
و ممنون از نظری که برامون نوشتید.
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
امیرمسعود فدائی
سلام مهدی جان، مخلصم. کاملاً درست میگی و باهات موافقم، اون بخش سورئال نبود ولی رئال هم نبود. حقیقتش دنبال یه کلمه‌ای می‌گشتم که اون وضعیت رو توضیح بده؛ نزدیک‌ترین چیزی که به ذهنم رسید سورئال ...
والا منم اصطلاح جایگزینی به ذهنم نرسید. چون نمیشه گفت رئالیستم جادویی هم هست،به نظرم یکم غیر منطقی شدن وقایع برمیگرده به چیزی که کارگردان اول کار راجع به پایان بندی میگه،واسه همین شاید منطق روایت اصلی یهو دچار خدشه ولی واقعا اسم خاصی رو نمیشه روی این مدل شکستن گذاشت،یه جورایی شاید وابسته به ماهیت کار باشه.
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
مهدی رضایی
والا منم اصطلاح جایگزینی به ذهنم نرسید. چون نمیشه گفت رئالیستم جادویی هم هست،به نظرم یکم غیر منطقی شدن وقایع برمیگرده به چیزی که کارگردان اول کار راجع به پایان بندی میگه،واسه همین شاید منطق روایت ...
نیمچه رئال
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کوتاه درباره نمایش سوپرایمپوز / سعید طاهری راد

اجرا با داستانی از تک‌گویی هر کاراکتر با شرح حالی از وضعیت و موقعیتی زندگی‌شان با تمرکز بر ... دیدن ادامه ›› مسئله‌ای که تاثیر زیادی بر آنان داشته در طی یک دوره زمانی، آغاز می‌شود. هر کاراکتر در صحنه مشغول کاری یا اکتی‌ست و بخش مربوط به خود را تعریف می کند؛ یک کلمه، کلیدی می شود برای نفر بعدی که از آن کلمه شرح خود را ادامه می دهد. این تداخل واژگانی بنوعی تداعی تداخل سرنوشت این آدمها با یکدیگر است.
بنابراین اجرا از چند خرده روایت به سمت یکپارچگی و اتصال داستان‌ها و ارتباط‌شان با هم، پیش می رود و تکه‌های پازل، با تمی عاشقانه، جنایی، فقر و بدبیاری، جوانی و غیره، در کنار هم جور می شوند تا در نهایت تصویری از سرنوشت و سرگذشت چند فرد را بسازد و ارائه دهد.
اجرا نقاط قوتی دارد از جمله روایت جذاب داستان با وجود آنکه از فرمی تکراری یعنی تک‌گویی‌ها و مونولوگ‌های رو به تماشاگر و داستانی از جمله عاشقی‌های ناکام و تجاوز و قتل بهره می‌برد. یعنی می تواند با تکه کلام‌ها و ظرافت‌هایی در روایت، با فرمی متناسب، کشش و گیرایی قابل قبولی داشته باشد.
گروه بازیگری نیز قابل قبولند. هر چند کاراکتر مینا حسینی در نهایت کلیشه‌ای خود چه در طراحی لباس و چه موقعیت، قرار دارد و حتی به نظر می‌رسد عنصری کاملا زائد به کل ماجرا الصاق شده است تا بتواند قتلی نیز در داستان باشد و چه موردی بهتر از یک نظافتچی که دم دست است و به نظر می‌رسد با حذف یا تغییر کاراکتر او، هیچ ضربه‌ای به کلیت ماجرا نمی‌خورد چراکه در مقابل، مصطفی فاضلی با تلاشی مضاعف، و ارائه کاراکتری متفاوت، تم کمدی، رمانتیک، جنایی و تراژدی را توامان پوشش می‌دهد و یا به نحو دیگری، پای نویسنده به میان آید که خلاقیت و غافلگیری بیشتری حفظ شود.
مهدی رضایی مسلط و حرفه‌ای ظاهر شده اما کاراکتر نویسنده‌ای که بدون دلیل مرتکب تجاوز و قتل می شود، (اگر علت فقط دست‌زدن بی اجازه زن خدمتکار به کاغذنوشته های او و جنونی آنی باشد) نامانوس و باورناپذیر است. نازنین حشم‌دار، موفق است البته اگر بتواند تپق‌هایش را کنترل کند.
طراحی صحنه مینیمال با ورقهای کاهی بر صحنه و خطوطی که یک مربعی بزرگ و مستطیلی کوچکتر در مرکز آن است و محدوده کاراکترهاست، تشکیل شده. که البته می توانست با تصاویر دیجیتال تکمیل‌تر شود.
در نهایت سوپرایمپوز برای کسانی که کمتر تئاترهایی از این دست دیده‌اند، مورد پسند و تجربه‌ای لذتبخش است، اما با موضوعی مشابه در نمایش‌های متعدد به عنوان مثال نمایش اخیر"تهران، پاریس، تهران"، با همین خرده روایت و اتصال نهایی کاراکترها با هم ( به مطلبی که درباره این تئاتر نوشته ام مراجعه شود)، نیازمند قدرت و خلاقیت بیشتری در متن و اجراست تا بتواند نظر اکثریت تماشاگران را جلب کند. با این حال تلاش کارگردان و گروه اجرایی قابل احترام و ارزش است و اثری به نسبت موفق را بر صحنه آورده‌اند.

سپاس از مهدی رضایی عزیز و لطف همیشگیش به نقد و نظر مخاطبان و منتقدان.

نیلوفر ثانی
26 بهمن 402
پ.ن: دو دوستی که کمتر تئاتر می‌بینند، به دعوتم به تماشا نشستند که هر دو اظهار رضایت و لذت داشتند. اگرچه هر دو کاراکتر پسر جوان را سرآمد و با فوکوس بیشتر در نمایش دیدند.

خانوم ثانی گرامی
درود و ارادت
امیدوارم حالتون درجه یک باشه
میخاستم بهتون تئاتر 'مثلث' رو پیشنهاد بدم؛
خیلی دوست دارم نظرتون رو درباره ش بدونم
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
H.M.kiani2
درود خانم ثانی.. بسیار خوشحال شدیم که بعد مدتها دیدم تان... و البته جناب جاویدی را... و خوشحال تر شدم امروز برایمان نوشتید...
درود و سپاس از لطف‌تان.
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
نمایش سوپرایمپوز
خیلی ممنون از اینکه تشریف آوردین خانم ثانی و همچنین ممنون از نظر و نقدتون.پ
درود و سپاس از زحمات و اجرای خوب شما. موفق باشید.
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایده اجرا رو دوست داشتم اما قصه رو نه. به نظرم قصه چیزی نبود که تو ذهن مخاطب باقی بمونه و درگیرش کنه. ولی اجرا چیزایی داشت که برای من خیلی لذتبخش ... دیدن ادامه ›› بود. کف صحنه یه جورایی منو یاد فیلم داگویل لارس فون تریه انداخت، اما دیوارهای نامرئی اینجا وجود نداشتن. یه چیز دیگه که خیلی دوست داشتم نمایش همونجایی تموم شد که شروع شده بود و خیلی تمیز و غیرقابل انتظار همه چیز به هم وصل شد. بازی ها رو هم دوست داشتم.

نمی دونم چقدر این چیزی که حس می کنم واقعیه، ولی انگار تماشاگران نمایش به سمت افت کیفیت سیر می کنند. توی تاریکی مطلق عامدانه ابتدای نمایش که صدا داره پخش میشه طرف خیلی خونسرد گوشی همراهش رو با بیشترین نور صفحه روشن می کنه که پیام چک کنه، وسط نمایش خیلی سوسکی از صحنه عکس می گیره، خنده های غافلگیرکننده که تو از خودت می پرسی واقعا الان چیز خنده داری روی صحنه اتفاق افتاد؟ و ...

یه جایی از نمایش آقای فاضلی یه جمله ای گفتند با این مضمون که وظیفه انسان در دنیا اینه که با جهانی که قرابتی باهاش نداره کنار بیاد و تحملش کنه، یا یه همچین چیزی که از یک نفر نقل قول کردند. من غافلگیر شده بودم، نه اسم مرجع یادم موند نه جمله دقیق. ممنون میشم اگر کسی دقیقش رو می دونه بگه
ممنون از اینکه تشریف آوردین و کار رو تماشا کردین.
همچنین ممنون از نظرتون.

جمله از هانس بلومنبرگ بود که " مسئولیت بزرگ انسان این است که ناگزیر است خود را با جهانی سازگار کند که اصولا برای او به وجود نیامده"
البته این دیالوگ شخصیت مرد بود.
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
نمایش سوپرایمپوز
ممنون از اینکه تشریف آوردین و کار رو تماشا کردین. همچنین ممنون از نظرتون. جمله از هانس بلومنبرگ بود که " مسئولیت بزرگ انسان این است که ناگزیر است خود را با جهانی سازگار کند که اصولا ...
درود و سپاس 🌹
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید