در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش تابستان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:16:32
امکان خرید پایان یافته
۲۵ دی تا ۱۸ بهمن ۱۳۹۷
۲۰:۰۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

برنده تندیس بهترین کارگردانی
تندیس بهترین طراحی صحنه
تندیس بهترین بازیگر مرد
اثر برگزیده از بیستمین جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران

  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.

اخبار

›› پنج شنبه ساعت ۱۵ ، نمایش «تابستان» در یک سانس ویژه به صحنه خواهد رفت

›› اجرای ویژه نمایش «تابستان» در تئاتر مولوی

›› اثر برگزیده جشنواره تئاتر دانشگاهی اجرای عمومی خود را آغاز کرد

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

نمایش تابستان

برای فرار از هیاهوی ذهنم به این نمایش پناه بردم.طراحی صحنه به حدی زیبا بود که من رو برد به تابستانهای کودکی که به خونه ی ... دیدن ادامه ›› روستایی ننه جان پناه میبردیم،وقتی هیچ صدایی جز بال زدن مگس حالت رخوت ظهر تابستان رو از بین نمیبرد.
سکوت محضی که کم کم حالت بیمارگونه به خود گرفت و کاراکتر بی نام قصه غرق شده بود در سکوت بی انتهای تابستان،سکوتی بی هدف.
کم کم دیوارهای صحنه آزاردهنده شد و مردی که کاری جز روزمرگی نداشت.
اما ناخودآگاهش از درون تخت به بیرون نفوذ میکند،انگار متولد شده و مرد چاره ای جز مراقبتش نداشته باشد.درون شخصیت اصلی کاراکتری متفاوت داشت،از روزمرگی فراری بود و ترجیح میداد از در خونه بیرون برود یا نور خونه رو عوض کند یا لباس زنانه بپوشد و امیال درونی مرد رو تحریک کند و مرد چاره ای جز نابودی ناخودآگاه نمیبیند. و تقلا و جنگ این دو کاراکتر واقعا زیباست.
نمایشی صامت و ارزشمند که تنها ایرادی که میشد بهش گرفت این بود که صحنه ی نمایش زیاد دور بود.
کاش نزدیکتر بود،انقدر نزدیکتر که نور موبایل تماشاگر بی ملاحظه یا پچ‌پچه ها آزاردهنده نمیشد.
کاری ارزشمند که در تالار مولوی به نمایش گذاشته میشود و ارزش حمایت دارد.

" واپس زنی تا انهدام "

"تابستان" نوشته‌ی سعدی محمدی عبد،نمایشی‌ست که واجد تاویل های متنوعی‌ست.. بخش مهمی از آن می‌تواند ... دیدن ادامه ›› پیرو نظریه ی "روانکاوی در تئاتر" باشد که با محوریتِ انسان درسکوتی معنادار، با کدهای ارائه شده،قابلیت دریافت روشنی دارد.
تابستان؛ حکایت انسانی ست که در طبقه‌ی فرودست جامعه، در شرایطِ حداقلی‌ست که حتی محل سکونتش درحال فروپاشی‌ست. او همان انسان معاصرِ ماشینی شده ای‌ست که تنها صدای موجود درخانه اش، صدای کولرست و آنقدر در تکرار روزمرگی و فشار نابرابری‌های اجتماعی و امرارمعاش، در حداقل رفاه، فرومانده که رگه‌های دیگری از زیست آدمی را نشان نمی‌دهد. نهایتِ فراروی او از این روند، گاهی سرگرم شدن با گوشی و ارتباطی محدود با دوستانش‌ست ..
او نماینده‌ی انسان‌هایی‌ست که اختلاف طبقاتی، او را در محفظه‌ی درونی‌اش هرچه بیشتر فرو برده و برای تطابق وهمزیستی بیشتر با محدودیت‌ها و مشکلاتش، هرچه بیشتر بخشی از روان، امیال و خواسته‌هایِ خود را سرکوب کرده است.
کارکتر اصلی تابستان، درحقیقت نمادی از"ایگو یا خودآگاهِ" انسان ست که بر طبق نظریه ی فروید بخش سازمان یافته‌ی روان است؛" ایگو بخشی از روان است که تحت تاثیر مستقیم جهان بیرون، جرح و تعدیل می شود. ایگو بیانگر چیزی‌ست که می توان آن را خرد یا فهم متعارف نامید در برابر "اید یا نهاد" که محتوی منیات، غرایز و امیال است ".(فروید)
به این معنا ایگو را اغلب به آگاهی مربوط می‌دانند اما مرتبا با خواسته‌های ناخوادگاه و اوامر سوپر ایگو در تنشی مداوم است. ایگو دفاعی و تعدیلی‌ست.. وفاقی ست برای میانجگی گری" اید و سوپر ایگو" با واقعیت بیرونی.. و بخشی از روان که بر پایه‌ی واقعیت کار می‌کند. وتلاش می‌کند روان انسان در ثبات باشد.
او سرکار می‌رود، می‌آید، و غرایز اولیه گرسنگی و تشنگی را پاسخ می‌دهد. او همان ایگویی‌ست که می‌خواهد تا جای ممکن خود را با واقعیت بیرون، منطبق وهماهنگ کند ولی به نیازهای درونی‌اش و برخی غرایزش(رانه ها) که در"نهاد یا اید"، انباشته شده بی‌توجه ست. صدای ناله‌ای شنیده می‌شود،‌ تخت که نمادی از بستری متقارن با "نهاد" درونی و پنهانی ترین بخش روان انسان که از بدو کودکی و با تولد با او همراه ست، انتخاب هوشمندانه ای برای سربرآوردن "اید یا نهاد" با تجسم کارکترِ دیگری‌ست که از سرکوب‌های ایگو و منطق مسلط خسته شده، زخمی ومحبوس مانده و حالا از آن لایه های زیرین(تخت) به جهان واقعی پا می‌گذارد و بروز می‌کند.
کارکتر اصلی یا همان ایگو با مواجه با نهاد، اورا تیمار می کند؛ با توجه و مراقبت، نهادی که سرکوب شده و محبوس مانده، بار دیگر شروع به تقلا می کند، وجه بازیگوشی (بازی با فرفره)، شیطنت، میل به رهایی از چهارچوب های بسته ی ایگو (خانه) و ورود به دنیای بیرون، تلاشی ست که "نهاد" در مقابل ایگو بکار می برد تا هم اورا تهییج به ارضای میل های غریزی کند وهم از آن واقعیت تلخ موجود و از آن "دیگری بزرگ"(نظام سلطه گر حاکم بر جامعه) که موجب تنش و اضطراب ست، رهایی یابد.و روشنایی دیگری برایگو بتاباند. ایگو بارها او را کنترل می‌کند، راه های خروج او را از منطقه امن درونی می‌بندد، اما نهاد با پافشاری و اصرار حتی با ایگو سرشاخ و گلاویز می شود و از آن عبور می‌کند تا راهی به ارضای امیال پیدا کند.چراکه"نهاد بر پایه‌ی اصل لذت کار می کند."(فروید)
حال که ایگو زخمی و درمانده است، نهاد توجه او را به ظاهرش جلب می‌کند، موهایش را اصلاح و زوائد را کوتاه می‌کند وحتی او را تشویق به توجه به امیال جنسی و لیبیدوی سرکوب شده و بازگشت به روالِ اصل زندگی می کند، "نهاد"، لباسی زنانه می پوشد تا جلوه ای از انگیزه ی ارضای رانه‌ی جنسی در ایگو و تخلیه ی انرژی‌های انباشت و سرکوب شده باشد. نهاد لذت‌جوست و می خواهد بی درنگ ،به آن دست یابد اما ایگو همچنان مقاومت می‌کند و نه تنها قادر نیست ارتباط درستی بین ارضای امیال وغرایزش با وجدان و شرایط اجتماعی و واقعیت ایجاد کند،بلکه همچنان درصدد سرکوب،خفه کردن، و کشتن امیال درونی خویش ست. و در نهایت، ایگوی بدون پاسخ به نهاد، شکست خورده و درحالیکه "نهاد" و امیال غریزی انسانی به افقِ زندگی می نگرد، در اعماق روان (تخت) فرو می غلطد و می میرد.
تقابلی میان "ایگو" (خودآگاه) با نهاد ( ناخودآگاه و محل غرایز ورانه ها و امیال انسانی ) در"تابستان"، باعینیت دو کارکتر ، بازنماییِ محلِ مناقشه ای ست که همواره وجود دارد و اگر در سرکوب و واپس زنی، افراطی وجود داشته باشد، تعادل روانی فرد بهم خورده و به اختلالات روانی منتهی می شود.

محمدی عبد، متن جسورانه ای را نگاشته و در صحنه زنده ی تئاتر با دکور درخشان، زنده و معناگرا، با دیوارهایی نمور که خود نشانی از ایگوی درحال فروپاشی‌ست، به خوبی به اجرا آورده است.. طراحی صحنه، بقدری کارآمدست که هر لحظه قاب های ماندگاری در ذهن مخاطب برجای می گذارد و زنجیره ی متصلی با جریان نمایش می سازد. تابستان ، حکایت انسان امروزست. انسانی که در ساختارهای نظام‌مند تحمیلی اجتماعی، قادر به تعادل سازی بخش های روانی اش، و ارضای امیال و غرایزش نیست. او وامانده ای ست که دستِ آخر زیربار همین شرایط اجتماعی و ممنوعیت های عرفی، له وخرد می شود.
اجرای نمایش درسکوت، بازی کارکترها، کارکردِ نمادهای بجا و فکرشده،بازگشایی کدها در همسویی معنایی، هوشمندیِ کارگردانی ست که بر محتوای متن، واقفانه حرکت کرده ست و مجموعه ای برصحنه ساخته که می تواند محل اندیشه و اشاره به تک تک افرادی باشد که در همین وضعیت، پیش از آنکه زندگی کنند، مرده اند.

نیلوفرثانی
28دی97
منابع:
ژاک لاکان/شون هومر/جعفری و طاهایی/ نشرققنوس
چگونه فروید بخوانیم / جاش کهون / صالح نجفی / نشر نی

درج در روزنامه ی آرمان 9 بهمن 97
سرکار خانم ثانی نازنین
مثل همیشه بسیار جامع و عالی ،ممنون از بابت به اشتراک گذاشتن این مطلب :)
۰۹ بهمن ۱۳۹۷
درود بهراد گرامی دوست ارجمند سپاس از نظر و همراهیت و فرصت خواندن مطلبم ... بخش سوپرایگو بطور ضمنی و مشخص در متن فوق اشاره شده است .. به آن اندازه ای که اجرا با آن درگیر و مرتبط ست . .. نهاد و ایگو بخش های بارزتری در تداعی های متنوع در اجرا دارند که بیشتر مورد بحث قرار گرفته اند.
ممنون ازشما دوست ارجمندم
۲۸ بهمن ۱۳۹۷
با سلام
تئاتر مقدس با نویسندگی و کارگردانی سعدی محمدی از تاریخ ۳ آذر ماه ۹۸لغایت ۲۵ آذر ماه ۹۸ در تالار مولوی واقع در خیابان انقلاب خیابان ۱۶آذر در ساعت ۸.۳۰ روی صحنه خواهد رفت
https://www.tiwall.com/p/moghadas3
۰۱ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در حد یک فیلم کوتاه ده دقیقه ای سوژه سورئال جالی داشت. فضای مالال آور کار در کنار اسم درست نمایش نیازمند سر و صدایی جایی دیگه برای مقایسه شدن ... دیدن ادامه ›› داشت که خودش رو نشون بده مثل صدای بیرون یا صدای تلوزیون یا همسایه یا ... که دیده نشد و ایده صدای کولر و غیره هم کم رنگ تر از اونی بود که کمک بکنه.
مواردی مثل زدن زنگ در یا شال زرد رنگ رو نفهمیدم. کسی اگه در جریانه بگه.
ایده رخوت در لباس پوشیدن و ساده بیرون رفتن خوب بود اما لازم بود هنگام برگشت کفش پاش باشه (دفعه اول) مگه اینکه کلا بیرون نرفته باشه که من باز متوجه نشدم و فرقی بین ترک کردن اتاق با ترک کردن خونه ندیدم و این به قول رضا غیوری ضعف کاره :)
بازیگر اصلی نیاز بود کمی مسن تر باشه که سنش برای این نقش تو ذوق می زد.

من چند دقیقه ی اول کاملا احساس میکردم دارم ازین انیمیشن های کوتاه صامت میبینم... با رنگ های سرد و تصویرسازی های ساده...
و ترجیح میدادم تا آخرش با همین حس جلو بره.
۰۸ بهمن ۱۳۹۷
یا مثل پرتاب کردن کلید از پنجره به بیرون ( اگه اشتباه نکنم )

موضوع کفش رو با توجه به قابل روءیت نبودن درب اصلی آپارتمان شاید بشه توجیه کرد اینطور نیست ؟
۰۸ بهمن ۱۳۹۷
بله درسته آقای هنیزکی
گرچه بهتر بود یه تفاوتی نشون داده بشه درحد جوراب حداقل!
۰۸ بهمن ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید