در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش تن شوری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:18:12
از آذر ۱۳۹۷
۱۸:۰۰، ۲۱:۰۰ و ۲۱:۱۵
بها: ۶۰,۰۰۰ و ۴۰,۰۰۰ تومان
این نمایش برشی از یک زندگی زناشویی است. رویکرد این نمایش، نگاه کردن به زندگی این زوج با شیوه تئاتر درمانی یا «سایکو درام» است. در تعریف تئاتر درمانی آمده است: «نوعی کاوش علمی جهت دریافت حقیقت از طریق شیوه‌های نمایشی است.»

بر اساس سریال تلویزیونی صحنه هایی از یک زناشویی اثر اینگمار برگمان



›› فروش اینترنتی بلیت در دیگر سایت‌های محترم انجام می‌شود


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۸ سال خودداری نمایید.

شبکه‌های اجتماعی تئاتر مستقل تهران: اینستاگرام

مکان

ضلع شرقی چهارراه ولیعصر (تئاترشهر)، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰ (خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰)
تلفن:  ۶۶۹۷۹۷۴۱

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چقدر گارد داشتم نسبت به این نمایش!‌ به خاطر اسم بازیگرها، چقدر مقاومت کردم برای دیدنش! چون قضاوت کردم و فکر کردم یه تیاتر معمولیه که صرفا به ... دیدن ادامه ›› خاطر اسم بازیگراش دیده می‌شه...مثل خیلی تیاترهای دیگه! ولی چقدر خوشحالم از توفیق اجباری که نصیبم شد و دوستم دیدن تیاتر رو از دست داد و از من خواست که به جاش برم و از قضا، من یک ساعت مونده به اجرا، نزدیک تیاتر مستقل بودم و از دستش ندادم..پیش از این، از خانم پناهی‌ها یه نمایش‌نامه خوانی (بلندی‌های ملال)‌ رو دیده بودم و حتی همونجا متوجه تسلطشون و اینکه چقدر حرفه‌ای هستن شدم. آقای ابر رو اولین بار بود که روی صحنه‌ی تیاتر می‌دیدم و واقعا متفاوت بودن با تصوراتم. بیان هر دو بازیگر واقعا خوب بود و چقدر تونسته بودن به نقش‌ها نزدیک بشن...
تو چندتا از کامنت‌ها خوندم که نوشته بودن چطور یک وکیل موفق و مستقل، اولش برای مصاحبه اونقدر خجالتی بود، یا خیلی ناگهانی دچار تحول شخصیتی شد و ....

باید بگم که اتفاقا خیلی خوب بود! خیلی قشنگ تونسته بودن تضادهای یه زن رو نشون بدن. این‌که یه زن، با وجود موقعیت شغلی خوبی که داره، با این موقعیت اجتماعی که از بیرون خوشبخته و مستقل، که حلال مشکلات بقیه‌س، خودش چقدر مشکلات داره و نمی‌بیندشون! جایی که یوهان بهش می‌گه تو اصلا متوجه نمی‌شدی...هیچ‌وقت نفهمیدی! خیلی وقت‌ها، خیلی زن‌های به ظاهر مستقل، شخصیتی وابسته دارن. شخصیتی وابسته به همسر، به خانواده، به فرزندهاشون، که حتی بدون اون‌ها، نمی‌تونن تعریف مشخصی از خودشون ارائه بدن و خودشون رو فارغ از این‌ها معرفی کنن...برعکس یوهان که توی مصاحبه خیلی خودشیفته به نظر می‌رسید و شروع به تعریف از خودش کرد و کاملا رها صحبت و بی‌پروا بود، ماریان نمی‌تونست از خودش بگه و همون اول می‌شد فهمید که کل زندگیش، زندگیٍ خودش نیست! و خلاصه شده در رابطه‌ی زناشویی و بچه‌هاش...اینکه حتی موقع معرفی خودش، از یوهان گفت...از اون تعریف کرد...همون‌طور که بعدها تو دعواش با یوهان گفت همه چیز شده بود یوهان یوهان یوهان!! دقیقا همین بود و ماریان خودش رو در همسرش حل کرده بود، با این حال حتی نمی‌تونست بفهمه چی تو دل و مغز یوهان می‌گذره...
زن‌ها، ناگهانی و با یک اتفاق، تصمیم می‌گیرن تغییر کنن...ماریان به یوهان گفت محبت‌هایی که بهت کردم زیادی بود! ولی بعد از خیانتی که بهش شد، درد کشید و از این درد، به رشد رسید و خودش رو از یوهان رها کرد. زنی که روی زمین کشیده می‌شد تا جلوی رفتن همسرش رو بگیره، یک‌هو رها شد و تصمیم گرفت پا روی دلش بذاره و خودش و دفترچه‌ش رو برای یوهان سانسور کنه، تا جلوی بازگشتش رو بگیره و این کار رو کرد و تا آخرش قوی و محکم ایستاد و این‌بار یوهان زمین خورد.

من واقعا از این نمایش تلخ لذت بردم. تنها ایرادی که می‌تونم بگیرم، هزینه‌ی بالای بلیط هست، اونم تو تیاتر مستقل تهران!! سالن بد تیاتر مستقل که بارها اون‌جا به تمایش نمایش‌هایی نشستم که هر بار نسبت به تهویه ناراضی بودم. جدای از اون، معضل همیشگی خارج ظرفیت‌ها که این بار به چند ردیف می‌رسیدن و واقعا هر بار به این فکر می‌کنم اگر اتفاقی رخ بده، چی به سرمون میاد...و اینجاست که می‌فهمم ما با طرز ناشایستی عاشقیم! عاشق تیاتر، که با وجود این همه مشکلاتی که هست، باز هم با عشق نمایش می‌بینیم تا روحمون ارضا بشه...

خدا قوت به خانم پناهی‌ها که کل انرژیشون رو صرف کردن، به آقای ابر که فوق‌العاده بودن و البته بقیه دست‌اندرکاران این نمایش...
سپاس ویژه از آقای ثروتی، که متاسفانه این نمایش تنها نمایشی بود که از ایشون می‌دیدم. امیدوارم باز هم بتونم کارهای خوب دیگه‌ای رو ازشون ببینم.
تا اونجایی که به خارج از ظرفیتها اشاره نکرده بودین داشتم خر میشدم با مستقل آشتی کنم که یاد این حرکت مزخرفشون افتادم و باز هم قهر میمانم
۱۰ بهمن ۱۳۹۷
سلام
بانو پانته‌آ پناهی ها یک اعجوبه -بازیگری نابغه و کم نظیر و ورای تصور معرکه هستند گر چه من بسیار بسیار کوچکتر از آنم که بخواهم در وصف استادی بی بدیل قلم بزنم ولی حداقل وظیفه انسانی خویش می دانم از کسی که هنر و ظرافت را با قرینه نگاری در تئاتر امروزی شالوده ریخته و کارهای حوصله سر بر را با صبر ظریفش صیقل داده حتی شده اندکی توصیفی ادبی داشته باشم ...
ایشان را به خدای بی همتا می سپارم و از او می خواهم در همه حال سالم سرحال و سرذوق باشند و جان و دلشان همواره آرام و سلامت باشد .
۰۲ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

در مجموع از کار لذت زیادی نبردم. مدت زمان اجرا طولانی بود و نمایش با وجود بازی های بسیار خوب، خسته کننده از آب در آمده بود (کارگردان با اختصاص ... دیدن ادامه ›› نصف این زمان هم می توانست رسالت هنری خود را به تمامی انجام دهد). نکته قابل نقد دیگر استفاده از افکت ها صوتی با بلندی غیر استاندارد بود که گوش را آزرده می کرد. در ضمن اصرار بر این موضوع که تماشاگر با قصه همراه شود و هم ذات پنداری کند (کاری که توسط بازیگران در میانه کار به شکل برقراری ارتباط مستقیم با تماشاگران انجام شد) به نظرم از جذابیت و تاثیرگذاری کار کاسته بود. تعمیم فروپاشی و تباهی کاراکتر های یک قصه ی خاص به تمام زندگی های مشترک کاری خام و به دور از اصول روانشناسی است.
مختار بایزیدی و امیر این را خواندند
زهرا خلیلیان، نیلوفر ثانی و جهان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اخر نمایش که ماریان میگه تقصیر خودمه ، برگشت به اینکه میگفت به موکلای زنم میگم با شوهرای تو هچل افتادشون تنها نباشن. و تقصیر خودش بوده که تو ... دیدن ادامه ›› اون موقعیت خودشو گذاشته.
ماریان خودشو تو خیانت مقصر ندید، کاملا رها شده بود و پر از زندگی شده بود، بنظرم خیلی جالب بیان کرد که فهمیده بود همه محبت هایی که کرده برای یوهان زیادی بوده، حتی یجایی بش گفت چرا تو حرف میزنی و کاملا آزاد شده بود
حتی اونجایی که ماریان اصرار کرد یوهان نره ، نشانه وابستگی نیست ، داشت نشون میداد تموم تلاششو کرد که فرصت به خودشون بده و نذاره این اتفاق بیوفته، خیلی از مواقع آدما اینکارو نمیکنن که جلوی طرف مقابلو بگیرن که خیانت نکنه، میدونو ترک میکنن و میرن ، پشیمون میشن که تلاشی نکردن، اما اینجا ماریان تلاششو کرد و جای پشیمونی نذاشت.
خیانت مثل دزدی می مونه، دزدی اعتماد ، تعهد ، آرامش و امنیت.
هر دزدی بعد از دزدی کردن پشیمون میشه، همه کسایی که خیانت میکنن هیچ وقت آرامش ندارن دیگه و پشیمونن. یوهان با اعتماد به نفس کاذب اولی که نشون داد در پایان مستاصل بود و به بن بست رسیده بود و خودش اعتراف کرد ترسو هست.
کاش با دقت بیشتری نمایش دیده می شد.
۱۷ دی ۱۳۹۷
همه دزدها بعد از دزدی پشیمون نمیشن.
هر کی که از نظر ما کار اشتباهی میکنه از نظر خودش تو اون لحظه تصمیم درستی گرفته و دلایل خودش رو داره.
کسانی که خیانت میکنند رو نمیتونیم با دزدها در یک قیاس بگذازیم.
مخصوصا کاراکتر این کار که خودش مساله رو مطرح کرد و مخفیش نکرد.
۱۷ دی ۱۳۹۷
هر رابطه ایی که بر پایه وابستگی باشه نه دلبستگی محکوم به نابودیه وابستگی رو کجا میشه دید؟ تو چک کردنای مدام و مداوم کجا بودی کجا رفتی کی میای چرا دیر امدی چرا زود رفتی با کی بودی وسوالایی از این دست که یه رابطه رو به پایانش نزدیک میکنه و در پایان هر اسمی میشه روش گذاشت دزدی خیانت و ... اصلا میشه عباس صداش کرد. اما رابطه باید بر اساس دلبستگی باشه دلبستگی یعنی دو نفر با هم زندگی میکنن باهم خاطره میسازن باهم رشد می کنن تا وقتی که رابطه شون واسه هم کارایی داره با هم هستن بعدشم خدافظی میکنن هر کی میره دنبال کارش نه دنبال آزار هم هستن نه میخوان چیزی رو از دید خودشون به اون یکی ثابت کنن و یا مانع براش درس کنن در آینده من فکر میکنم اگه به این سطح از آگاهی برسیم کار بزرگی در سطح روابطمون انجام دادیم.
۱۷ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید