در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش و همیشه پاییز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:48:03
امکان خرید پایان یافته
۰۶ تا ۲۷ تیر ۱۳۹۹
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
بیست و پنج نوامبر ۲۰۱۹ خواب می بینم، دارم خواب می بینم که جلوی لپ تاپمم، سر کلاس نشستم. همه حرف میزنن و من نمیفهمم. کلمات رو میشناسم اما وقتی کنار هم می شینن، نمیتونم یه جمله کامل از توش دربیارم. بیست و پنج نوامبره و من نگرانم، کلاس شروع میشه موضوع پایان نامم رو تو ذهنم مرور میکنم هویت شیئ در عکس. من باید موضوع پایان نامم رو بگم مکث میکنم کلمات رو تو ذهنم مرور میکنم میچسبونمشون بهم، نوبت من میشه ازم به فارسی میپرسن موضوع پایان نامت چیه؟ مکث میکنم همه ساکت میشن خواب می بینم فارسی یادم رفته.
  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.
سبک
درام

ویدیوها

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در ابتدا اینکه بنده نه به عنوان منتقد که به عنوان بیننده مطالب زیر را می نویسم و از همه ی عزیزانی که مخاطب این نوشته هستند صمیمانه درخواست دارم که تئاتر را فراموش نکنند، چرا که تئاتر در ایران هنری فقیر (از نظر مالی) و شکننده است و ظهور کرونا می‌تواند به آن آسیب جدی وارد کند و حتی باعث ایجاد اختلال بین نسلی در این هنر اصیل و شگفت انگیز گردد.
اولین نکته ای که در نمایش "و همیشه پاییز"، توجه بنده را جلب کرد لایه مفهومی آن بود. در زمانه ای که مهاجرت کعبه ی همه ی در جهان سوم گرفتار شدگان است دغدغه‌ی هویت داشتن قابل ستایش است، مطرح کردن اینکه فالوس مهاجرت هم مانند همه‌ی نداشته های این قبیله ی سرگردانی پوچ و سراب است شجاعتی می‌خواهد که از نظر من قابل ستایش است. دوپاره کردن زمان و صحنه نیز برای مطرح کردن موضوع هویت و گمشدگی بسیار دلچسب و بجا انجام شده بود.
از نظر تکنیکی، طراحی صحنه و نور بسیار خوب انجام شده بود، بخصوص استفاده از پرده به عنوان المان صحنه و هم زمان پرده‌ی نمایش ایده‌ی بسیار خوب و بجایی بود، تو گویی گذشته ای در حال محو شدن است و از در و دیوار آن تنها پرده ای شفاف با تصاویری مبهم می ماند و بس. به نظر اینجانب صدای صحنه دچار مشکل بود، پیشنهاد میکنم صدا را از حالت مونو و پخش از پشت صحنه‌ی اجرا خارج کنید.
با توجه به طولانی بودن برخی دیالوگ ها پیشنهاد میکنم بازیگران محترم بیشتر از بازی صدا و چهره استفاده کنند، به شخصه در برخی پلان ها خستگی را در حرکات تماشاگران مشاهده می کردم.
در کل این نمایش خوب را پیشنهاد میکنم، عزیزان سالن های تئاتر را خالی نگذارید، اینها آخرین محل های تنفس فرهنگ در برهوت ابتذال است.
جعفر میراحمدی، امید رستگار و NetHunter این را خواندند
Mjavadiha، محمد محقق منتظری و nahid jamshidi این را دوست دارند
ممنون از نظراتتون?
۲۱ تیر ۱۳۹۹
Mjavadiha  
ممنون از نظراتتون?
ارادت دارم
۲۱ تیر ۱۳۹۹
روزی که من دیدم متاسفانه بازی ها خیلی ضعیف و تصنعی بود.
البته پنهان خانه شست برد پایین.
من چیزی از کارگردانی تئاتر نمیدونم ولی عجیبه که یک کار با داشتن دو یا سه بازیگر اینقدر بازیهای ضعیفی ارائه میده و یک کار دیگه با داشتن ده پانزده بازیگر آن هم آماتور اونقدر بازیهای درخشانی به نمایش میذاره
۲۱ تیر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار جالب و پیچیده بود اما دوست داشتم.
کار خیلیی خوبی بود
خسته نباشید
Shahin moradi، نیلوفر ثانی، پویا فلاح و NetHunter این را خواندند
Mjavadiha و محمد محقق منتظری این را دوست دارند
ممنون که به نمایش من نشستید?
۲۱ تیر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

نگاهی به نمایش همیشه پاییز / مهیار جوادیها

"ریشه‌های جامانده "

با شروع دور جدید اجراهای سالن مولوی پس از وقفه چندماهه به دلیل ... دیدن ادامه ›› بیماری اپیدمی، دو اجرا در سالن اصلی به صحنه می‌رود، اجرای اول نمایشی‌ست با دو کاراکتر،که به موضوع مهاجرت و ریشه‌های زادگاه می‌پردازد؛ داستان دو زن که در هویت مکانی مشترک، باهم تلاقی می‌کنند و در طی این تلاقی، به مسیرهای مشابهی از یکدیگر می‌رسند که یکی آینده‌ی دیگری و آن یکی گذشته‌ای‌ست که پشت سرگذاشته است.
همیشه پاییز، با درامی رئال، با «زمان» به چالش می‌رود، چنانکه موقعیت پیش روی مخاطب، نقطه اکنونی‌ست که پیش و پس از یک اتفاق، یعنی مهاجرت را به صحنه می‌کشاند.
و از عنصر زمان بعنوانِ نقطه ثقل داستان بهره می‌برد و آئینه‌ایست از گذشته تا آینده، در مواجهه‌ی انسانی با مقوله مهاجرت و عواطف درگیر فرد مهاجر با موطن خود و ارتباط با ریشه‌هایی که در خانه‌ی پدری و شهر مادری باقی‌می‌گذارد‌
زنی که سالها پیش، پس از ضایعه فقدانِ مادرش به کشور دیگری مهاجرت می‌کند، دختری را بعنوان مستاجر می‌پذیرد که بتواند از خانه‌اش در ایران و گلدان‌هایش مراقبت کند به شرط آنکه هیچ کدام از وسایل خانه را جابجا نکند. دختری که او هم مادرش را سال گذشته از دست‌داده و تلاش می‌کند به کشور پسری که دوستش دارد و با او در ارتباط ست، مهاجرت کند.
در طی مکالماتی مشخص می‌شود که دختر جوان، قرارست به همان شهری که زن ساکن‌ست، برود. از یک سی‌دی آموزش زبان استفاده می‌کنند و ترس‌ها و عواطف کودکیِ مشابهی دارند. چنانکه در پرده‌ی آخر هردو کاراکتر تلفیق‌شده و در آینده زمانی باهم منطبق می‌شوند، گویی روح یکسانی آن دو را به یکدیگر متصل کرده‌است.
صحنه از داربست‌های فلزی با تفکیک نشیمن دو خانه، که تنها لوکیشن‌های متن هستند، تشکیل‌شده و چیدمانی ساده دارد. دیالوگ‌ها، مکالمات تلفنی کاراکترها با هم و با دیگران‌ست.
مهاجرت به ویژه در سال‌های اخیر به دلیل مشکلات اجتماعی و محدودیت‌های ادامه تحصیل و شغل، برای جوانان همواره به عنوان دغدغه‌ای مهم و قابل توجه، مورد نظر بوده‌است. اجراهای زیادی نیز با این موضوع بر صحنه آمده‌اند. اینبار، مهیار جوادیها، با نگاهی به این سوژه و درگیری‌های عاطفی و دلبستگی‌های جاگذاشته‌شده، که در هیچ چمدانی نمی‌شود با خود برد، حتی نسبت به اشیاء و وسایل، با بازی زمان و قرینه‌سازی تقدیرهایی که گویی بیش از حد تصور مشابهت دارند، متن و اجرایش را پرداخته و به صحنه آورده است
با این حال، به نظر می‌رسد، برای نمایشی با این سبک و سیاق، لایه‌ها و پرداخت روانکاوانه‌ی قوی‌تری مورد نیازست تا از یک اجرای سطح به عمق بیشتری نفوذ کند. و حتی گستره موضوع مهاجرت را با کنکاش و وجوه متکثرتر و بکرتری از تلاقی و تشابه تقدیر دو فرد، در نظر داشته باشد.
بهمین دلیل نمایشِ همیشه پاییز، در مرزی خنثی می‌ماند و از آن جلوتر نمی‌رود، مرزی که برای لذت و درگیری مخاطب با وقایع نیازمند عبور و پیشروی‌ست. نه چندان بی‌معنا و محتواست، و نه قادرست اتفاق شگفت‌آوری را با وجود ظرفیتِ بسیار غنی تئاتر، رقم بزند. بازی یکتا طیبی به ویژه در مکالمه با دوستش که گاهی صدای آن طرف خط پخش می‌شود و چندین بار دیگر، نه! بیش از اندازه تصنعی، پرشتاب و کم‌رمق‌ست. حتی‌مکث‌هایی که برای شنیدن کلام مقابل در یک تماس تلفنی باید صرف شود، لحاظ نمی‌شود. به نظر می‌رسد در بحث بازی‌ها، فضاسازی همسانی وجود ندارد و نیازمند بازنگری‌ست هرچند آبان عسگرآبادی، قابلیت بیشتری را نشان می‌دهد. نورپردازی می‌توانست با قدرت تاثیرگذارتری بکاربرده شود و بخش زیادی از عواطفِ مورد نظر را منتقل کند.
با این وجود " همیشه پاییز" برای درگیر شدن لحظاتی با پدیده‌ای انسانی، و جاماندگیِ بخشی از هویتِ هر فرد مهاجر در زادگاه خود می تواند تجربه‌ی خوبی پس از چندماه توقف اجراهای تئاتری، برای مخاطب رقم بزند.

نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت

منتشر در سایت هنرنت 15تیر 99


https://www.honarnet.com/%d8%b1%db%8c%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d9%87%d9%85%db%8c%d8%b4/