در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علیرضا زین آبادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:35:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جذاب بود و خوشم اومد ؛ فضای کاریِ آقای کاهانی که از دل خانواده و موقعیت های دراماتیک میاد بیرون و سکوت هایی که کار رو رئال میکنه و.. برام دوست داشتنیه ولی از محیط زیست اثر قبلیه آقای کاهانی به نظرم چند پله عقب تر بود، دلایلی داره که واقعاً حوصله ی تایپ‌ش رو ندارم، کسایی که هردو کار رو دیدن متوجه‌ش میشن؛درکل خسته نباشید گروه عزیز
محمد فروزنده، yasna mirtahmasb، امیر مسعود و pania.1390.80 این را خواندند
هادی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
کارهای مهران رنجبر رو اگر حتّی اطلاع نداشته باشی کارگردان کیه و بری کار رو ببینی متوجه میشی که برای مهران رنجبره، چون امضای خاص خودش رو در کارگردانی داره، از گرفتن اَکت ها و بازی های بدنی که در حد اعلایِ چشم نواز خودش میتونیم ببینیم از بازیگرای توانمندش، هم نوع نگارش دیالوگ و اَدایِ الفاظ که کِش دار با تاکید و گاهی همراه با تکرار هستش، مثلِ اونجایی که که همسر هیتلر به همسر چاپلین میگه میییییتوووونمممم بغلت کنننممممم؟؟
یا حضور آقای عبدالکریمی که با هنر و صدای زیباشون جانِ جذابی به این اجراها میبخشن..

از تسلط در کلام و دیالوگ اکثر بازیگر ها هم نمیشه گذشت و بسیار جذابه،نظم زیبای گروه گشتاپوها که اصلاً احساس شلختگی و... به آدم دست نمیده روی صحنه درحالیکه تعداد قابل توجهی بازیگر روی ... دیدن ادامه ›› صحنه هستن..

امّا انتقاداتی هم دارم، اوّلیش شامل حالِ مدیریت تاترشهر میشه که درحالیکه این سالن یکی از بهترین سالن های اجرای تاتر شهرمون هست که جزو بناهای فرهنگی و یکی از نماد های اصلیِ شهر تهران هست متاسفانه نتونستن مدیریت کنن و گربه ای که در سالن چند روزی هست ظاهراً هست و در حال گردشه رو مهار کنن در طول اجرا سروصدا میکرد و تماشاچی های ردیف های عقب رو درگیر خودش کرده بود، حتی مهران رنجبر هم در رِوِرانس هم بابت این موضوع عذرخواهی کرد که خب...

مورد بعدی اینکه این همه دویدن بازیگرا روی صحنه برام ناخوشایند بود، درسته که ما داشتیم برزخ رو میدیدیم و این ممکنه دویدن هارو یه جوری توجیه کنه و سوررئال بودنش رو پوشش بده، ولی بیشترِ اوقات، ما تقلّای بازیگران برای اینکه برسن جایِ معیّن زیر نورِ مشخص شده دیالوگشون رو بگن و بعد دوباره فرار کنن اون سمتِ صحنه تا دیالوگ بعدی رو بگن رو میدیدم و یه بخشیش هم مربوط به صحنه ی بزرگیِ که سالن اصلی تاتر شهر داره..

مورد آخر هم اینو بگم که اگر نامِ کار هیتلر هم بود اتفاق خاصّ نمیوفتاد چون به نظرم به یه اندازه به هردو پرداخته شد و میشد که چاپلین بودنِ این نمایش بیشتر میبود

بازم ممنون از کارِ زیباتون آقای رنجبر و گروه محترم و هنرمندتون که خداروشکر دوستانِ خوبم هم در این گروه درجه یک بودن و از تماشاششون لذّت بردم.. .
MiladN، سارا کاظمی، هادی، رامین و امیر مسعود این را خواندند
علی کیهانی این را دوست دارد
اون گربه، خونه‌زاد اونجاست و برای بسیاری از اجراها دردسر درست می‌کنه.
سارا کاظمی
اون گربه، خونه‌زاد اونجاست و برای بسیاری از اجراها دردسر درست می‌کنه.
و بسیار جای تاسف داره که رسیدگی نمیکنن.
۰۸ مرداد
Masoum Dorri
چه عجیب. من گالسله رو هم چند ماه پیش که در تئاتر شهر دیدم، صدای گربه میومد و ما گفتیم شاید تعمدی بوده ولی میبینم هنوزم هست!
بله دقیقاً... .
۰۸ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عرض سلام و خسته نباشید خدمت گروه درجه یک تهران پاریس تهران
اولاً بگم شاید یکم کامنتم طولانی بشه عذرمیخوام..
دوماً هروقت که اگر دوباره امکان اجرای مجدد بود و تمدید شد،حتماً به همگی پیشنهاد میکنم که این کار درجه یک رو ببینید و بهتون قول میدم که کاملاً راضی و در حالی که به فکر فرو رفتید عمیقاً
از سالن خارج خواهید شد؛

از نظر من شما با یک کار سایکوتیک که به زیبایی هرچه تمام بازیگر ها ریز ریز کاراکتر پردازی میکنن و برای ما آنچه که میخوان بگن رو از جزئیات به یک کلّ منسجم میرسونن و این خودش از زیبایی های نوع روایتیه که داره...

کارگردانی درجه یک، قشنگ مشهود و هویداست، آقا سعید دشتی خسته نباشی،درکنار اینکه یک بازیگر درجه یکه کارگردان فوق العاده ای هم هست،نمیخوام ... دیدن ادامه ›› بگم که اسپویل بشه ولی یکی از نمونه های گُل دُرشتش اون قسمت دعوا و کتک کاریِ توی عروسیه که تماشاچی رو میبره تویِ یه لیگِ دیگه کلاً..

آیداماهیانی یک تلنت درجه یک و کامل هست به نظرم ، که سینما و تاتر از ظرفیت هاش باید بهتر قطعاً استفاده کنه و حیفه که تا الان قدر نادیده گرفته شده[مخصوصاً کاری که توقیف شد ازش]

و همچنین سینا ساعی که نه تنها رپر صاحب سبک و مسبوقِ به سابقه ایه توی بازیگری هم فرم و شکل ایده آل خودش رو داره و این کار از تمام ظرفیت های هنری‌ش به نظرم تونسته بهره بگیره، دیگه نمیگم چی که بازم اسپویل شه..

فرزین محدّث هم که قشنگ مشخصه به عنوان یه بزرگتر و بازیگر و مدرس باسابقه توی کار وزنه ی خودش رو داره و مخصوصاً روایتش از اون اتفاقی که در مطب براش افتاده از جذابیّت های ظرفیت هنری و توانمندیاشه..

اینم بگم که ریتمِ کار عالیه و یهو به خودتون میایید میبیند که یک ساعت گذشته و چقدر خوش ریتم و متناسب گذشت..

امّا نقدی مهمّی که دارم به کار درمورد متن هست با احترام به آقای علوی زاده[البته ممکنه به دلیلِ این باشه که من بد متوجه شده باشم و مشکل از فهمِ من باشه] ولی اولاً کاراکتر دختر اگر اشتباه نگم و یادم نرفته باشه سارا چرا با این حجم از کارای عجیبی که در دو کشور مختلف انجام داده هیچ جوره مورد پیگرد قانونی قرار نگرفته و با توجه به اینکه مجرمِ درجه یک و دارای باند نیست چجوری تا شب عروسی به هیچ وجه کاراش لو نرفته و هیچ ردپایی از خودش به جا نذاشته و از همه مهم تر با اینکه سهراب رو گرفتن همچنان اون شب سهراب ازش شکایت نکرد و بازهم آزاد بود و رفت پیشِ روانشناس و از اون بدتر اینکه باوجود این همه ارتکاب به فجیع ترین کارها روانشناس بهش توصیه میکنه خودتو برو بستری کن و پلیس رو درجریان قرار بذاره چون دیگه بحثِ اختلال روانی نیست صرفاً و شخص تبدیل به یک مجرم شده و باید این اتفاق بیوفته که در نهایت توی مطب هم این اتفاق میوفته...

همین قضیه درمورد بچگی های سهراب و کاری که با پدرش مجبور شده انجام بده هم هست، انگار با شرایط و دنیایِ بی قانون ،بی پلیس و بی دادگاهی طرف هستیم..[باز ممکنه من اشتباه متوجه شده باشم و همه ی این ها توی یک بیمارستان روانی اتفاق افتاده باشه و...]

یه مورد هم درمورد سن سهراب و چیزی که ازش میبینم روی صحنه و یه مقداری تناقضش با اینکه باور کنیم یه دختر بزرگسال داشته باشه که از نظر سنی با سارا بتونه نزدیک باشه و...

ببخشید طولانی شد، چون واقعاً لذّت بردم، خواستم تمام نکاتی که به چشمم اومد رو بگم تا اونجا ک میشه بدونِ اسپویل کردن و.. و اگر اشتباهی توی برداشت‌م بوده بتونم اصلاحش کنم و بیشتر لذّت ببرم..


بازم ممنون از این‌گروه درجه یک بابت این همه هنر و زیبایی

منتظر کارهای بعدیِ درخشانِ این گروه هستیم.
علی خوشرویِ درجه یک، عالی بودی.
تموم خاطرات نوجوانی‌م زنده شد، زمانی که دقیقاً مثلِ کاراکتر نمایش با بازی های نویدمحمدزاده زندگی میکردیم و به هم وقتی چَک میزدیم مثل نوید توی لانتوری جاشو بوس میکردیم و ترند کارامون بود و خیلی تییکه کلاما و رفتارا..، عالی بود ایده و اجرا، خوش بدرخشی علی خوشرو، مطمئنم در آینده بیشتر ازت خواهیم شنید...، خسته نباشید به همه ی عوامل کار.