در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره نمایشگاه ساکن‌ها
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:56:23
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرف ها و صداها می آیم
و این جهان به لانه ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که ترا می بوسند
در ذهن خود طناب دار ترا می بافند..
(فروغ)

نقاشی های مجموعه ساکن ها، در ادامه سیر زیبایی شناختی آثار الهه حیدری در امر" حذف کردن" بخشی از چیزهایی است که نقاشی می کند. ... دیدن ادامه ›› همه سر و صورت های فیگورها در نقاشی های نمایشگاه قبلی او، حوالی اجسام،حذف شده بود و تمامی سخن ها و تاویل هایی که احتمالا می شد از خطوط چهره و نگاه چشم ها روی بوم دریافت کرد به تفسیر حالتهای تن و دست ها و پاهای زن(سوژه) تنها در لابه لای فضاهای خالی اجسامی مانندمیز، صندلی، کاناپه و..سپرده شده بودند.
در نقاشی های مجموعه ساکن ها، سر و صورت در فیگورها وجود دارد اما لب و دهان از چهره ها حذف شده است.لیکن در این نقاشی ها نیز سوژه ها متکی بر قدرت موثر تنهایی تلخ و عمیق و در عین حال گشایش گر و حتی نجات دهنده به نظر می رسد، چرا که بیشتر این زن ها در تنهایی خواسته یا ناخواسته خود در حالتی می نمایندکه گویی خویشتن خویش را بازیافته اند یا در آستانه فهمی از جهانی هستند (و احتمالا قصد ترک آن) که ساکنین آن همچنان که ترا می بوسند، در ذهن خود طناب دار ترا می بافند....از این رو آیا آنها واقعا به دهانی برای گفتگو با چنین خیانتکارانی نیاز دارند؟ آیا این چنین از ریخت افتادگی مسکوتی به جبران چنان خیانتی از اصوات می ارزد؟
به نظر می آید بیشترسوژه های نقاشی های مجموعه ساکن ها، ساکن خویش شده اند یا قصد اقامت در جهان سرشار درون شان را دارند. اگرچه برخی هنوز رمیده، غمناک و در رخوت انتظار به سر می برند اما این انتظار با بی تابی و خواهش های مکررخود-ویرانگر همراه نیست.
سوژه ها عمدتا در راه کشف دریای درون برکرانه های وجودی شان در آرامشی غمگینانه حاضرند یا به درونشان رهسپار... ممکن است هنوز نگاه برخی از آنها در چشمخانه پرتردید باشد اما گویی دیگر راه خوشبختی را درمسیر بازگشت کسی که رفته یا خاطره ای موهوم آن دیگری نمی یابند. آنها دیگر به گفتگو با جهانی که به رویشان لبخند میزند اما در ذهنش طناب دارشان را می بافد، تن در نمی دهند. این درون گرایی ایجابی در تباین با لایه رویی برخی از نقاشی ها به نظر میرسد که ممکن است انفعال و رخوتناکی برخی فیگورها را در شیوه بروز هستی شان نمایش دهد. فیگورها دهانی ندارند شاید کمی افسرده به نظر بیایند اما با آرامشی خودآگاه اشتیاقی به حرف زدن در آنها پیدا نیست. آنها در سرشاری صداهای درونی به سر می برند یا به امید فراموش کردن یا حذف صدای پاهای مردمان فریبکار گشوده و ساکن منتظر می مانند.
ادراک شگرف و عمیق دریافتی از جهان محذوف سوژه های نقاشی های الهه حیدری، چه بسا حصارهای جنسیتی فیگورهای زنانه را می گسلد و مرزهای جسمانیت زنانه را به انسانیت می گسترد و هر انسانی فارغ از زیست شناختی از این به وقوع پیوستن و یگانگی با جهان درون سیراب و امیدوار خواهد شد چراکه سرنوشت بیرونی همه آدم ها مملو از شکستها، جاماندگی ها ،ممنوعیت ها،دریغ ها و..... است . خواست اقامت و ساکن شدن در اقلیم درون همراه است با سرشاری و رهاشدگی و جدایی از حرمان تنهایی...
دلپذیری غمگینانه و امیدواری بر نقاشی ها موج می زند. رنگهای سرد و عمیق مثل خاکستری های روشن، صورتی های چرک تاب,بنفش های کم نور و‌ یا سبزها و قرمز کدر و...نوری که به طور مستقیم اما دیریاب بر این سکون و سکوت عمیق و فضاهای خالی هویدا است. حذفها و منع ها وسیله ای میشود برای بازیابی قدرت درون و اتکا به خویشتن خویش که در همزیستی با اشیا تراشیده حریم شخصی به آرامشی با وقار و بی نیازی شکوهمندی بشارت داده می شوند.