من عاشق نم نم بارونم و قدم زدن تو خیابون و بلند بلند شعر خوندن...
تو عاشق گرمای شومینه و خوردن چایی خوشرنگ...
فرقی نمیکند هردو عاشقیم...
من عاشق ملودی بارون تو عاشق ملودی گرما ...
میشود زیر نم نم باران شعر خواند و سپس به اغوش شومینه پناه برد
و
چایی خوشرنگ را با تمام وجود بو کشید