"خرمشهر تقاطع هویزه"
ما جنگ را از آژیرهای زرد و قرمز
ـ که هماکنون دارید میشنوید ـ
فهمیدهایم
ما جنگ را از رحمِ مادرانمان
ترسیدهایم
دوچرخههایمان را به تانکها تکیه دادهایم
به بمبهای عملنکرده لگد زدهایم
و دستهایمان توی جیبهایمان بود
وقتی عمو و مادرمان صیغه محرمیت خواندند
ما بلوغمان را
در زمینهای خاکیِ شهرها جا گذاشتهایم
و لکههای سفید لباسهایمان را
در کلاه های جنگی آب کشیدهایم.
۱ نفر
این را
امتیاز دادهاست