هرچه تو دورتری
من با تو آشناترم
نزدیک که می آیی
صبح به خانه ی ما نمیرسد
از دور صدایم بزن
نزدیک که می آیی
صدایت به گوش من نمیرسد
دوربمان
از همانجا دستهایم را بگیر
نزدیک که می آیی
تابستان به لمس ِ ما نمیرسد
مرا از فاصله ها نگاه کن
نزدیک که می آیی
تمنا به جانِ ما نمیرسد
وِی_دا