داشتم فکر میکردم که اگه میخواستم یه کارکتر باشم، دلم میخواست کی باشم.
بعد چون حافظهم همهی فیلمها رو یادش نبود رفتم سراغ فهرستم و فهمیدم که اگه مرد بودم خیلی راحت میتونستم کارکترم رو انتخاب کنم.
ولی باورتون میشه که هیچ شخصیت زن نقش اولی رو پیدا نکردم که از اعماق قلبم دوستش داشته باشم.
البته بگم که من عاشق زندگی دوگانه ورونیکا و ورونیکام،ولی همین الان هم شخصیتم با شخصیت ورونیک فرق زیادی نداره و کیشلوفسکی هم چندان به کارکتر ورونیک نپرداخته.
.
داشتم میگفتم، که متوجه شدم برای مردها همهجور نقشی توی سینما هست اما هر کارگردانی هربار بخواد یه شخصیت شکننده یا روانی یا معصوم یا مظلوم خلق کنه،میره سراغ زنها(بیشتر مواقع)
از برگمان و فلینی و هیچکاک تا فونتریه و آرونووسکی و حتی وودی آلن، جالبه که حتی آلن هم هر وقت خواسته راجع به یک بحران روانی حاد صحبت کنه،
... دیدن ادامه ››
شخصیتش رو زن انتخاب کرده، مثل کارکترهای فیلم اینتِریرز و بلو جَزمین و رز بنفش قاهره و البته بگم که بی دلیل نیست. کارگردان ها و نویسندهها هم براساس مشاهداتشون خلق میکنند.
.
بنظرم جذابترین شخصیتهای زن رو میشه توی فیلمهای نوآر پیدا کرد. زنهای فیلمهای نوآر مفیدتر از دخترهای سادهلوح فیلمهای موزیکال اند.
( به جز فَنیِ فیلم Funny girl که نه تنها سادهلوح که خیلی زرنگ و با اعتماد به نفس بود و مثل کارکتر Gigi آموزش شوهریابی نمیدید)
زن توی فیلمهای نوآر با اینکه نقش اول نیست اما به اندازهی مرد تسلط داره و از نقشهای کلیدی محسوب میشه. حتی زن فیلمهای وسترن رو بذار کنار زن نوآر بازهم زمین تا آسمون فرق دارن. زن نوآر تصمیم گیرندهس، درحالیکه زن وسترن صرفا یه وسیلهس.
.
حالا اگه بخوام سریع یه جمعبندی کنم، میخوام سه تا شخصیت برای خودم انتخاب کنم، اولی شخصیتی که اگر قرار بود زندگیش رو زندگی کنم، انتخابش میکردم،دومی اگه قرار بود توی اون فیلم بازی کنم انتخابش میکردم و سومی هم اگه مرد بودم انتخابش میکردم.
اولی مِرتل گُردن فیلم «شب افتتاحیه». مرتل یه سوپراستارِ که همه دوستش دارن و در عین حال عذابش میدن...و با وجود اینکه افتاده توی الکل و سنش هم داره میره بالا، بالاخره بعد یه دوره سینهخیز رفتن بلند میشه و روی پاهاش میایسته و آره اگه من میخواستم یک شخصیتی رو انتخاب کنم تا بخوام زندگیش رو زندگی کنم، مرتل گزینهی مناسبی بود...تازه جدای از اینها با جان کاساوِتس هم همبازی میشدم؛
و برای دومی، بنظرم اگه من یه بازیگر بودم، دلم میخواست نقش بِیبی(فرانسیس) فیلم Dirty Dancing رو بازی کنم چونکه لوکیشن فیلم یه مجموعه تفریحی وسط جنگل بود با بهترین آب و هوا و دریاچه و کلبه و زمین رقص و آهنگ و خلاصه که بازیگرهای اون فیلم حتما خیلی بهشون خوش گذشته در طول فیلمبرداری.
و سومین شخصیت، اگه مرد و بازیگر بودم خیلی دوست داشتم نقش اسپیْیِرز رو بازی کنم. یکی از جذابترین کارکترهایی که من میشناسم. اسپیْیِرز یکی از سربازهای سریال Band of brothers.
مرموز،جسور،محکم یه وقتهایی بیرحم، مسئولیتپذیر، پررو.
خیلی دوست داشتم یه شخصیت مثل اسپیْیِرز توی فیلمهای سینمایی پیدا کنم تا مثال بزنم اما نبود. از طرفی سرپیکو و تراویس بیکل و لئون و ژف کاستلو و ماکسیموس... زیادی خوبن و دنیل پلنویو و تونی مانتانا و مایکل کرلئونه و استنلی کوالسکی هم بخش تاریک کارکترشون زیاده.
و شخصیتهای نابغه یا مهربونی مثل جان کیتینگ(انجمن شاعران مرده) و ویل هانتینگ و آلن تیورینگ(the imitation game)هم یکم من رو آزار میدن.(کلا من با نوابغ و شعرا نمیتونم خوب ارتباط برقرار کنم)
خلاصه اسپیْیِرز یکی از کرکترهای مورد علاقهی منه.
حالا اگه شما هم کارکتر مورد علاقه دارید بگید. و چون ممکنه من نشناسمش از جزئیات شخصیتش هم بگید که ببینم از چه تیپ شخصیتی خوشتون میاد.