دیدن دوبارهی هست و نیست، آن هم در قالب اجرایی جشنوارهای، فرصتی بود تا این اثر را نه فقط بهعنوان یک نمایش، بلکه بهعنوان یک تجربهی فلسفی و زیباشناختی بازنگری کنم. در این اجرا، لایههای معنایی متن و اجرای بازیگران درک تازهای از مفهوم بودن و نبودن را به نمایش گذاشتند؛ انگار این بار پرسشهای بنیادین دربارهی عشق، خاطره و ناپایداری هستی، با قدرت بیشتری در صحنه جاری بود.
اگر هنر، بازتاب حقیقت در آیینهی خیال است، هست و نیست نمایشی بود که این آیینه را در برابر چشمان تماشاگر میگیرد و او را دعوت میکند تا از نو در خود بنگرد.تشکر از تمامی شما هنرمندان.