روزی که خاطره هایت را در چمدانت نبردی
پای راستم پی ات آمد
اما پای چپم بیدار نشد ..
رفتنت را چشم راستم دید
اما آن یکی چشم بینا نشد..
تو چه میدانی
آه در گوشه لبم
و حرفها در کنج دهانم ماسیده اند..
تو چه میدانی
نیمه راستم تنهاتر شده
نیم دیگرم را در آغوش گرفته است..
یعنی
... دیدن ادامه ››
بی تو نیمی از وجودم جور نیمه دیگرم را کشیده است ..
تو چه میدانی لولیدن چگونه است..
اگر در راه خانه ات افلیجی دیدی
که تنها نیمرخش شبیه من بود ..
دستی به سرش بکش
و این شعر را عاقبت بخیر کن
اگر نه
دست بر گلویش بگذار
و کار این شعر را تمام کن..
✍️ احمد آذربخش
با سلام ، برای دیدن آثار بیشتر به کانال ادبی اینستاگرام من بپیوندید 🌹
ahmad__azarbakhsh@