در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نازنین: وقتی در شب راه می‌رفتم و در جستجوی پناهگاه گرمی بودم از کنارم گذشت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:22:09
وقتی در شب راه می‌رفتم
و در جستجوی پناهگاه گرمی بودم
از کنارم گذشت
گفتم :
هی نگاه کن ! روی مژه‌هایت دانه‌های برف ریخته است
و او گفت :
این برف نیست
پرهای بالشی است که خدا در آسمان تکانده است
و سپس لبهای خندانش را گشود
تا برفی را فوت کند
و ما هر دو خندیدیم
بعد به چشمانش نگاه کردم
و دیدم که چشمانش ، گرمترین پناهگاه جهان است
(شل سیلوراستاین)