اون دختره
که روی ماه نشسته
شب تا سحر
روی زمین میجسته
اون دختره
یه عاشقِ پریشون
گریه میکرد زیر لحافِ ماه جون
اون دختره
از همه بیزار بود
چشماش به
هر چی عاشقه،تار بود
اون دختره
گریه هایش رنگ خون داشت
تو دلشم حرفای ناتموم داشت
اون دختره
... دیدن ادامه ››
گیساش انگار سوخته بود
عشوه گری از چشمونش رفته بود
اون دختره یا طوطیِ دیوونه؟
که وقت ظهر
داد میزنه: تو خوشگلی ،تو خوشگلی سمانه
اون دختره
که روی ماه نشسته
یک سالِ پیش
روی تنش کلی اسید نشسته
اون دختره
از آینه ها گریزون
خسته شده از حرفای
خان باجی و خانوم جون
اون دختره
دلش فقط اشک میخواد
یک صورت
خوشگل و بی درد میخواد
اون دختره
که روی ماه نشسته
بدون لب
آروم آروم میخنده...