اشباح . . .
1. شروع فیلم بهم نشون می داد که فیلم نمی تونه اون قدر ها هم که میگن بد باشه! تصاویر و نما های خوب، شروع کاملا قابل قبول و داستانی که . . . بگذریم در مورد داستان بعدا صحبت می کنیم. به هر حال فیلم تا قبل از ورود به دوران جدید و ورود مازیار به فیلم، به نظرم در بد ترین حالت یه فیلم متوسط و با کمی خوش بینی یه فیلم بسیار خوب محسوب میشد. اتفاقات ارتباط منطقی با هم دارند و روند داستان خوب جلو میره.
2. فکر می کنم کمتر کسی به بازی امیر علی دانایی در این فیلم نخندیده باشه. من سواد سینمایی ندارم و در این مورد نظری نمیدم ولی واقعا نمی تونستم جلوی خنده ی خودم رو بگیرم! اما واقعا امیر علی دانایی تنها مشکل این فیلم نیست. یه کلیشه ی خیلی خیلی تکراری در مورد دو خواهر و برادر که بعد از سال ها به هم می رسند و دلباخته ی هم میشن و با فهمیدن حقیقت، در شرایطی ادیپ وار به جنون کشیده میشن، در کنار تم نمایشنامه ی اشباح هنریک ایبسن، که انگار فقط المان هایی از اشباح رو در خودش داره و صحنه ی مرگ پسر، آتش گرفتن یتیم خانه، و نوع شخصیت پردازی ها رو به وام گرفته. در واقع ترکیب عجیب و غریب و نچسبی بین ادیپ شهریار و اشباح! اوج و فرود فیلم خیلی عجیب و غریب بود. به هر حال الان سوال مهم اینجاست: آیا داریوش مهرجویی بزرگ، انسانی که حتی اگه به جز هامون یا
... دیدن ادامه ››
گاو یا پری یا لیلا یا اجاره نشین ها، هیچ فیلم دیگه ای در عمرش نمی ساخت، یعنی اگر فقط یکی از این فیلم ها رو می ساخت، باز هم در تاریخ سینمای ایران ماندگار بود، متوجه این موارد و مسائل نیست؟ یا من اشتباه می کنم و هیچ چیزی از اشباح نفهمیدم؟ آیا اشباح شاهکاریه که هیچ کس درکش نکرده؟ یا استاد مهرجویی تصمیم گرفته دیگه به مخاطبش احترام نذاره؟ واقعیتش اینه که من شک ندارم که استاد مهرجویی تصمیم گرفته به مخاطب احترام نگذاره و این نشونه در فیلم کاملا مشهوده: فیلم در زمان شاه شروع میشه. تمام نشونه ها به مخاطب میگه که فیلم در ابتدای امر در زمان شاه شروع شده. تاجی در همین دوره بارداره و مازیار پسری پنج یا شش ساله است. اگه فرض کنیم زمان زایمان تاجی همون سال پنجاه و هفت یا حتی پنجاه و هشت هم باشه (متاسفانه زمان رو بیش از این نمیشه جلو برد چون وضع حمل نهایتا در نه ماه اتفاق می افته و متاسفانه امکان نگهداری جنین به مدت پنج، شش یا ده سال وجود نداره!) بنابراین هجده سالگی رزا، دختر قصه و مواجهه اش با مازیار باید حوالی سال هفتاد و پنج یا شش باشه. در اون زمان نه این ماشین شاسی بلند شیک وجود داشته و نه این پلاک های شخصی امروزی! یعنی جناب مهرجویی متوجه این امر نشدن؟ به نظرم ایشون تعمدا به مخاطب توهین می کنند و باید ازشون پرسید چرا مخاطب رو لایق این توهین می دونند؟
امیدوارم دیگه چنین فیلمی رو از استاد مهرجویی عزیز نبینیم.