در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال فیلم خانم یایا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:43:57
بها: ۳,۵۰۰ تا ۵,۰۰۰ تومان
دو باجناق که پس از فوت پدر زنشان راه او را پی گرفته و به بهانه تجارت در چین گریزی هم به پاتایا میزنند اما رویارویی آن ها با دوست قدیمی همه چیز را به هم میزند...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با این دید که قرار یک انتقام ببینم وارد سینما شدم و یک ساعت ونیم شکنجه شدم اما راضی از سینما اومدم بیرون!
دیدن این فیلم سخته برای همین به هرکسی ... دیدن ادامه ›› نمیشه توصیه کرد یک مانیفست شخصی در برابر همه آنچه که بر کارگردان و فیلم هاش گذشته ؛ بهترین سکانس برای من سکانس شنا خانم یایا با گرمکن ورزشی و هم چنین سکانس آخر که شلیک نهایی به تماشاگری که هنوز در خوابه و نفهمیده کجا چه خبره.
ای بابا چقدر گیج شدیم من عاشق کاهانیم اما همه به این فیلمش بدو بیراه میگن بالاخره شکنجه میشیم یا خوشمون میاد؟
۱۲ آذر ۱۳۹۷
آقای کار آمد شکنجه هم نشوید حوصله تون سر میره
۱۲ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما شما را دوست داریم خانم یایا

در فیلم های عبدالرضا کاهانی بیشتر از آنکه کنش حائز اهمیت باشد، شخصیت مورد توجه قرار میگیرد. بر همین اساس رابطه ... دیدن ادامه ›› شخصیت و کنش بر اساس ژانر مورد علاقه کارگردان ( گروتسک ) شکل میگیرد. شخصیت هایی که نمایندگی قشر خاصی از اجتماع را میکنند و بر اساس روایت فیلم رفتارهای آنها بازنمایی میگردد. در فیلم "خانم یایا" نیز این قاعده همچنان سبک فرمال و محتوایی دلخواه مولف را به هم پیوند داده است. ناصر ( با بازی رضا عطاران ) و مرتضی ( با بازی حمید فرخ نژاد ) در یک اثری سیال، حامل روایت چند وجهی شده اند. تماشاگر میبایست واقعیت موجود را در فیلم را با سرگشتگی های این دو نفر که در ذهن شان روی میدهد تطبیق دهد، در غیر این صورت از دریافت استعاره های ما بین واقعیت و مالیخولیاگری این دو کارکتر باز می ماند!
تاکید و حساسیت عوامل فیلم بر خنده دار نبودن فیلم از منظر همگن بودن با فیلم های کمیک سخیف این سالها کاملا به جا و قابل تامل است. در طنز گروتسکی فیلم قرار است که مخاطب دچار احساس دوگانه ای شود که در انتها نداند چرا خندیده است! گروتسک فیلم بنا را بر خیالپردازی کارکترهایش قرار داده است. خیالبافی هایی که منتج از عوامل وابسته و محرک بیرونی است که باعث شده است از آنها موجوداتی مضطرب و فاقد تحرک بسازد. ناصر و مرتضی به قدری آسیب پذیر شده اند، که در کوچه پس کوچه های ناخودآگاه خود گم شده اند. آیا مواجهه با خانم یایا عامل این ناپایداری عاطفی شده است یا عظیم ( با بازی امین حیائی )؟ دو کارکتری که برای همسران خود ( خواهران دو قلو ) از شانگهای سوغاتی خریده اند، خود از تهران تا رسیدن به آرمانشهرشان (پاتایا) توشه ای برده اند که باعث روان رونجور خویی آنها شده است؛ وجدانی بودن!
مرتضی و ناصر که در جغرافیای دیگر دچار نارسایی هیجانی (آلکسی تایمیا) شده اتد، با چهره های خشک و رسمی شان در مرز میان خیال و واقیت دست و پا میزنند. تماشاگر که به مرور درک میکند که حضور یایا واقعیت ندارد، با حضور عظیم دچار تشکیک از هویت بخشیدن دوباره به موجودیت یایا میگردد! ولیکن شخصیت یایا است که در این خط سیر تخیلی، خیالی دیگر را به وجود آورده است (عظیم)؛ خیالی در دل تخیل دیگر! این احساس نوسانی در وضعیت خوشایندی و ناخوشایندی که برای مرتضی و ناصر در حال رقم خوردن است، از آنها تن هایی فاقد اراده می سازد که نمیدانند از چه چیز لذت ببرند و یا از چه چیز دلهره داشته باشند و این است کشمکش درونی کارکتر و تلقین شدن تعریف شده ناجورها در گروتسک!
دوربین موبایلی که دست به دست آدم های فیلم می چرخد، تمثیلی است از تصویر سازی دنیایی که به همان اندازه میتواند فانتزی باشد، به همان اندازه میتواند مسخرگی دنیای واقعی خارج از ذهن را اغراق شده و در عین حال انزجار آمیز توصیف کند. این دوربین که عاملیت چند وجهی دارد، برای مشاهده گران آن هم میتواند حکم سوداگری داشته باشد و هم میتواند مسببی برای حق السکوت. اینجا هست که عبدالرضا کاهانی رفتار جامعه پسند و ایدئولوژیک قشر تعریف شده اش در فیلم را مورد نهیب قرار میدهد و فاصله تماشاگر را در پشت پنجره اتاق هتل با شخصیت های فیلمش را به حداقل میرساند و بدین ترتیب تجربه ناصر و مرتضی با مخاطب با دلالت بر محیط (پاتایا) و ارجاعات آشنا، مستقیم تر و همذات پندارانه تر میگردد..
تماشاگر در پایان بندی فیلم به این نتیجه میرسد، که تمام حوادث رخ داده در فیلم اعم از فستیوال آب پاشی در تایلند، حالت تهوع از وعده حشرات، شنا در استخر هتل، گردش درون شهری، ماساژ و ... تماما خیالی بوده است و آنهایی ( ناصر و مرتضی ) که برای تسکین التیام وجدان خود و رسیدن به هدف و در عین حال دلپذیر بودن ( اخلاقی بودن ) برای جامعه ایی که از آن دل کنده اند، دیگری را به نوبت زندانی کرده است، در تمام مدت سفر با وضعیت سادیسمی مخیله شان، یکدیگر را در اتاق هتل به اسارت گرفته اند و محبوس شده اند و تنها بازدید کننده آنها در این اتاق، پیشخدمت هتل است که هر از گاهی با آوردن شام برای خیالپردازی آنها ایجاد مزاحمت میکند! آیا تنها عکس واقعی "خانم یایا" همان است که ناصر و مرتضی در انتهای فیلم در قایقی که در آب های متلاطم شناور است از خودشان میگیرند؟

http://www.armandaily.ir/fa/news/main/238411/%D9%85%D8%A7-%D9%87%D9%85-%C2%AB%DB%8C%D8%A7%DB%8C%D8%A7%C2%BB-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85
چه نقد متفاوت و جالبی بود ممنون از شما
من هم دقیقا این تحلیل شخصیت شناسانه رو در مورد همه فیلمهای کاهانی دارم و در روابط و دنیای آدمهای فیلمهاش غرق میشم و بارها و بارها با تکرار این فیلمها به کشف و شهود تازه ای میرسم و به این نتیجه رسیدم که فیلمهای کاهانی برای همه نیست و ایجاد ارتباط با دنیای کاهانی خیلی نیاز به کندوکاو و زیرو رو کردن داره و امیدوارم این فیلم هم در ادامه همون سبک و سیاق فیلمهای قبلی ساخته شده باشه.

پ ن : چند روز پیش متاسفانه توی یک جمع نسبتا فرهیخته از یک ادم تقریبا موجه شنیدم که فیلم (( اسب حیوان نجیبی است)) براش مضحک و بی معنی بوده و اصلا چرا کارگردان باید همچین چرت و پرتی رو بسازه و اونجا بود که بیشتر فهمیدم که دنیای ادمها و سلایقشون چقدر میتونه متفاوت باشه
۲۰ آبان ۱۳۹۷
آقای راقب کیانی عزیز
ممنونم که مینویسید، انقد دقیق و تمیز

مثه همیشه استفاده کردم
۱۵ آذر ۱۳۹۷
@علی عبداللهی: ممنونم که اینقدر با حوصله میخوانید و وقت میگذارید ... محبت دارید، خوشحالم که مفید واقع شده
۱۷ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعاً حیفم اومد چیزی ننویسم..
فیلم یک فاجعه تمام عیار بود. در حین فیلم تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که برخی از دوستان گفتن یه سفری بریم، ... دیدن ادامه ›› فیلمی هم به اصطلاح با فرمول موفق این روزهای جامعه ایران بسازیم. هم هزینه ها رو پوشش میده و هم...
تاسف از این جهت بیشتر میشه که همین فرمول هم ناقص پیاده شده، سه اسم کنار هم قرار گرفتند بعلاوه یه عنوان ژانر کمدی!. در حوزه بازاریابی خلاق!! هم شعار "این فیلم اصلاً خنده دار نیست!" قرار می گیره که کاربردی دو جانبه داشته باشه.
به نظرم صرفاً یک ایده یک خطی پشت فیلم بود که به درگیری ذهنی دو نفر پرداخته بشه که در قید و ترس از آداب، سنت، جایگاه و غیره هستن و این به قول خودشون مانع تفریح کردنشون میشه. خوب باشه، ولی نمیشه که یکساعت و نیم مجموعه تهی و بی سرو ته و با کلی ایرادات فنی، محتوایی و منطقی به مخاطب ارائه کنی.....