در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم خانم یایا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:15:34
بها: ۳,۵۰۰ تا ۵,۰۰۰ تومان
دو باجناق که پس از فوت پدر زنشان راه او را پی گرفته و به بهانه تجارت در چین گریزی هم به پاتایا میزنند اما رویارویی آن ها با دوست قدیمی همه چیز را به هم میزند...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
{ زندگی در این جهان، وَ در این ایران }
دلیل این حجم از نظرات منفی در رابطه با این فیلم برام خیلی تعجب آور بود. به نظر من، این فیلم از خیلی از فیلم هایی که صرفا برای گیشه تهیه و ساخته می شوند، احترام بیشتری برای تماشاگر قائل هست. مانند خیلی از فیلم های کمدی سخیف که متاسفانه این روزها زیاد شاهدشان هستیم، بی ارزش نبود. حرف برای گفتن زیاد داشت، کاملا در فضای فیلم های آقای کاهانی پرسه می زد. از نظر فنی، فکر نکنم ایراد زیادی بر فیلم وارد باشد. موسیقی بسیار خوبی داشت. حرف های زده نشده در فیلم خیلی خوب بود، نقطه ضعف فیلم و تنها چیزی که اینقدر باعث ایجاد نظرات غیر مثبت در رابطه با این فیلم شده، الکن بودن زبان فیلم هست در انتقال مضمون. به نظر من هرچقدر هم نویسنده لازم بدونه که در لفافه مضمون رو منتقل کنه، اما واقعا لازم به این حجم از پیچیدگی نیست. اگر آقای کاهانی، کمی زبان سلیس تری برای انتقال مضمون پیدا میکردند، مطمینا با این حجم از گنگی برای تماشاگر مواجه نمی شدند. اما واقعا فیلم بدی نبود و البته باید گفت که با این وجود فقط با سلیقه افراد کمی مطابقت دارد.
این فیلم من رو خیلی یاد ذهن آشفته ی کاراکتر فیلم مستاجر از رومن پولانسکی انداخت. ذهن آشفته ای که تمام حوادثی که برای آن کاراکتر پیش می آید ناشی از ذهن خود کاراکتر است و تمام فضای سیاه داستان را خود کاراکتر برای خود ایجاد می کند. اما در فیلم مستاجر (کلا در داستان اصلی هم که نوشته رولان توپور است) از ابتدا مرز بین خیال و واقعیت تا حد زیادی مشخص است. اما در این فیلم چون از همان ابتدا تماشاگر به خیالات شخصیت ها پرتاب می شود و مرزی بین خیال و ذهن آن ها وجود ندارد، قصه برای تماشاگر گنگ می ماند و بی معنی به نظر می رسد.
اولین نکته ای که در زمان تماشا و به خصوص پس از پایان فیلم باعث تعجبم شد این میزان از هجمه و نقد منفی در اطراف فیلم بود . خانم یایا در همان دنیای کاهانی پرسه میزند و حتی در شیوه ی روایت و فرم انتخابی قدمی به پیش رو برای کارگردان محسوب میشود . فارغ از آن که فیلم برایتان دوست داشتنی یا ناخوشایند است ، نمیتوان از کنار نحوه ی مواجهه با مساله و شاکله ی پرداخت اثر به راحتی گذشت .
خانم یایا نگاهی در بستر ابزورد به مساله ی خود سانسوری و عدم امکان لذت است . کارگردان-نویسنده مانند دوربین مواج شروع ، تیتراژ و پایانش برخوردی سیال با دنیای ابژکتیو و سوبژکتیو شخصیتهای اصلیش دارد .همین سیال بودن ، در بسیاری لحظات شما را بیچاره و مستاصل می کند و از این میزان رفت و آمد در سردرگمی و به نتیجه نرسیدن هیچ چیز به تلخند وامیدارد .
بیننده با دو شخصیت (ولادیمیر - استراگون) گونه ی کاهانی پیش نمیرود بلکه در عدم امکان مطلق فرو میرود . همانطور که شخصیتهای فیلم در استخری که هیچ وقت نزدیک آن هم نشده اند غوطه ور میشوند . آب عنصر کلیدی و پیش برنده است . این نکته در جای جای فیلم قابل ردیابی است . نمونه درخشان آن جشن آب بازی در خیابانهای پاتایاست که در صورت عکس خود عمل کرده و باعث آزار دو شخصیت میشود . این دست نکات قابل اعتنا در فیلم کم تعداد نیست .
خانم یایا بیش از آن که فیلم بسیار خوبی باشد فیلم بسیار غریبی است ، از آن دسته فیلمها که با فاصله گرفتن و ته نشین شدنشان میتوانی تصمیم قطعیت را بگیری و عیارشان را در ترازوی خودت بسنجی.
در نهایت تماشای فیلم خانم یایا را موکد توصیه می کنم صد البته با ذهنی آزاد و بدون پیش زمینه ، توقع و جبهه گیری .