*بلیت رو به همراه یکی از دوستانم به صورت حضوری تهیه کردیم *چندین ماه از کار میگذره و میخواستم نظر ندم ، ولی از اونجایی که بارها و بارها از این کار در این چندماه چه مثبت و یا منفی یاد کردیم ، لازم دونستم نظر شخصی و فنی رو در خصوص نمایش پدر بیان کنم
1) مهم ترین بخش قوت کار این نمایش، حضور بازیگر نقش کشیش(آقای صفایی) بود که قبلا بازی های ایشون رو دیده بودم و شناخت داشتم ، و به نظرم همچین شخصی که تجربه ، دانش و اطلاعات بسیار بالایی در زمینه بازیگری و کارگردانی داره ، حضورش در این نمایش به صلاح نبود ، چون که بازی بد بقیه بازیگران ، و دلایل فنی دیگر ، مانع از خوب دیده شدن ایشون میشد
البته لازم به ذکر هست که بازیگر نقش دختر سرهنگ ، بازی تقریبا قابل قبولی از خودش نشان داد ، و البته ایراداتی هم داشت که با کسب تجربه های بیشتر ، میتواند پیشرفت خوبی در بازیگری بدست آورد
2) این نمایش ، چیزی تحت عنوان کارگردان نداشت
در تمام مدت نمایش ، هیچ اثری از کارگردان دیده نمیشه
نه در نور
نه در میزانسن
نه در بازی گرفتن از بازیگران
نه در صحنه
و به معنای واقعی کلمه ، این نمایش ، کارگردان نداشت بلکه همه عوامل
... دیدن ادامه ››
و بازیگران بر اساس دانسته های شخصی خودشون داشتن کار میکردن
3) نور موضعی که باید بر روی صحنه بتابد تا بازیگر دیده شود ، کاملا در چشم مخاطب بود و صحنه ای که بازیگر باید دیده میشد ، تاریک بود
4) به غیر از بازیگر نقش کشیش ، همه بازیگران مدام و بیش از اندازه در حال توپوق زدن بودند ، آن هم به صورت واضح و مشخص
در هیچ نمایشی تا به حال این حجم از توپوق زدن رو ندیده و نشنیده بودم
5) بازی های صرفا دیالوگ محور و کاملا مصنوعی در حدی که بازیگر نقش سرهنگ ، با صداش سعی در نشان دادن ناراحتی خود بود و ادای اشک ریختن و ضجه زدن را درآورد و تمام تلاشش را برای فریب دادن مخاطب به کار گرفت که این کار ، به شدت در بازیگری منفور است ، ولی وقتی صورتش را بالا آورد ، دریغ از ذره ای ناراحتی و حتی یک بغض ساده در میمیک
6) طراحی و چیدمان صحنه به صورتی بود که اگر تمام صندلی ها پر از مخاطب میشد ، تعدادی از تماشاگران ، برای دقایق بسیار زیادی ، مجبور بودند از پشت سر ، بازی بازیگر را ببینند ، و خوشبختانه این صندلی ها پر نشد و این اتفاق مضحک رخ نداد
7) از نظر لباس بازیگران ، انگار که هر کی از خونه خودش یه دست لباس آورده و اصلا لباس بازیگران سنخیتی با هم نداشتن
به غیر از لباس کشیش و دختر سرهنگ که مناسب بودن
8) نمایشی بسیار خسته کننده برای تماشاگر رو شاهد بودیم که بجای اشتیاق ، لحظه شماری برای تمام شدن نمایش میکردیم
9) چیزی به نام قسمت صدا انگار وجود نداشت ، آن هم بعد از چندین شب اجرا ، جایی که باید صدا پخش میشد ، نمیشد و بازیگر مجبور میشد که دور باطل دیالوگ گویی را ادامه دهد
10) رورانس که اصلا نگم براتون
افراد بسیار زیادی به صورت کاملا بی برنامه ، در جلوی تماشاگران ایستادند ، حالتی که انگار آمده اند تا تجمع اعتراضی برگزار کنند و به این افراد افزوده نیز میشد و در پشت سر یکدیگر قرار میگرفتند
* این موارد رو یادم بود ، که امیدوارم با تفکر در خصوص این موارد ، نمایش های بهتری از این عزیزان در آینده شاهد باشیم
*این سالن در شأن ، حد و اندازه نام استاد مشایخی نیست و نخواهد بود