من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه صد بار تورا گفتم کم خور دو سه پیمانه
آخرین ساخته مهدی کرم پور "سوفی و دیوانه" را نمیتوان گفت فیلم است یا تخیلات فانتزی ذهن نویسنده . فانتزی که نه تنها از ساختار و ریتم خوبی برخوردار نیست بلکه بجای جذب مخاطب او را دفع می کند...
داستان فیلم در مورد امیر ( امیر جعفری ) است که قصد خودکشی در مترو را دارد و توسط سوفی ( به آفرید غفاریان) از این کار منع می شود . سوفی با داستان های خیالی درباره زندگی خود قصد دارد فکر خودکشی را از ذهن امیر بیرون کند. غافل از این که امیر هم درباره زندگی اش فقط تخیلاتی را برای سوفی نقل می کند و در آخر ماجرا می فهمیم که سوفی یه زندانی است نه دختری که در کانادا زندگی می کند و امیر هم رایان پسرش را از دست داده است .
کرم پور در فیلم نامه این فیلمش چیزی برای عرضه به مخاطب و تماشاگر ندارد و تمام فیلم در حاشیه اتفاقاتی که در تهران و مسائل روزمرده آن می گذردو چیز قابل کشفی در فیلم نیست که بیننده بخواهد آن را پیدا کند یا حتی او را تشویق به همراهی با بازی ها وداستان فیلم نماید .
در مورد بازی ها هم باید بگوییم که امیر جعفری توانسته نقش پدری که فرزند خود را از دست داده است به خوبی ایفا کند ولی نقش مقابل او سوفی با بازی به آفرید غفاریان توانسته به خوبی از عهده نقش سوفی برآید و در برابر بازی شگفت انگیز امیر جعفری بازی خوبی را ارائه دهد و هم پای او شود .
کارگردان "سوفی و دیوانه " هیچ چیزی برای گفتن ندارد وکرم پور اصلا نتوانسته است ساختار مناسبی به فیلم دهد . و در واقع فیلم دارای هیچ ژانری نیست و بیشتر فیلمی با تخیلات فانتزی است نه اجتماعی . تماشاگر سردرگم است که به کجا می خواهد برسد و در پایان متوجه می شود که از ابتدای تا انتهای فیلم بدنبال هیچ بوده است .
"مهدی کرم پور" بعد از فیلم پل چوبی دیگر نتوانسته فیلمی خوش ساخت بسازد. و شایداگر فیلم سوفی ودیوانه را نیز نمی ساخت اتفاق خاصی در کارنامه هنری وی نمی افتاد و با توجه به لوکیشن فیلم که اکثرا در مناطق بازار و کاخ گلستان فیلم برداری شده است مناسب میراث فرهنگی است و به احتمال زیاد گیشه ایی برای چنین فیلم هایی وجودندارد.
ندا الماسیان طهرانی