تایم نمایش با توجه به وضعیت نشستن روی زمین تماشاگران به نظر طولانی می آمد. البته در اپیزود اول که خانم تیرانداز نقش آفرینی میکردند، به خاطر ارتباط گیری خیلی خوب با تماشاگران ملال و خستگی حس نمیشد. در اپیزود دوم هم داستان پردازی و بازی پخته ی خانم بهرام جذاب بود. اما اپیزود سوم در حالی که مخاطبان بعد از مدتی نشستن روی زمین دچار خستگی شده بودند، با بازی کلیشه ای لادن مستوفی فضای سالن رو به ملال و خستگی رفت. البته فن بیان ایشان هم ضعیف بود، بطوری که من که در انتهای سالن نشسته بودم، به زحمت متوجه جملات میشدم. حرکت دایره وار ایشان فقط در قسمت وسط سالن در حالی که ارتباط گیری اندک تری با مخاطبان داشت، بخش پایانی نمایش را به نوعی حوصله سربر کرد.
اما موسیقی و آواز زن که به نوعی خط قرمز و تابو در کشور ما به شمار میرود، از نقاط قوت تئاتر بود.
با سلام و احترام
من این کار هم در سالن استاد سمندریان دیدم و هم شهرزاد اجرای جدید بسیار شیرین تر از قبلی به لحاظ متن شده بود بازی ها هم بجز خانم تیرانداز که هر دو مرحله من رو شگفت زده کردند به لحاظ بازی در اجرای جدید بهتر بود اما من اجرای قبلی رو بیشتر دوست داشتم شاید به لحاظ فضا و تیم اجرایی شهرزاد که متاسفانه کمی غیر حرفه ای در بعضی موارد عمل میکنند فضا ورودی آنقدر گرم و نفس گیر است که ....
و بعد هم اجرا با 25 دقیقه تاخیر شروع شد االبته در دلاک ها هم این مشکل بود اون دفعه 45 دقیقه تاخیر در اجرا بود امکانات هم که ......
و اما اثر
جناب دکتر گیل آبادی آنقدر بینش و نگاه فوق العاده ای دارند که متن محمد چرم شیر، بهمن عباسپور با نگاه جناب دکتر رنگ احساسی خاصی به خود گرفته آنقدر که از اجرا قبل به بعد نوع نگاه من به مسئله گورخوابی به شکل قابل توجهی تغییر کرده و این رو در دوستانی که همراه هم کار رو دیدیم هم میشه سراغ گرفت امیدوارم اجرا اینبار با اقبال عالی روبرو بشه به دوستان توصیه میکنم مخصوصا کسانی که خیلی اهل تیاتر نیستند هم اینکار رو ببیند و لذت ببرند
هر چند که خیلی ها معتقدند رسالت مدیا گزارش نیست اما حس گزارشی بودن رو از اینکار من حداقل نگرفتم من نگرشی کار رو حس کردم
دیدنش رو به همه دوستان توصیه میکنم
با همه احترامی که برای تمام بازیگران این اثر قائلم ولی به جرات میتونم بگم نقش آفرینی خانم تیرانداز و مستوفی فرسنگ ها با بازی خانم بهرام در این نمایش فاصله داشت.
هرچقدر بازی خانم بهرام کنترل شده، هماهنگ و درخدمت نقش ، بازی خانمها تیرانداز و مستوفی به شدت غلو شده و تصنعی بود.خانم بهرام بدون ریختن قطره اشکی یا فریاد ناخواسته ای تونستن حس همذات پنداری بیننده رو با کاراکترشون به خوبی ایجاد کنن درحالیکه خانم تیرانداز و مستوفی بارها در طول اجرا اشک ریختن و فریاد زدند ولی دریغ از کمی انتقال حس !!
بدلیل چیدمان این نمایش (دور و نزدیک شدن و پشت کردن بازیگر به تماشاگر) قدرت بیان و صدای بازیگر نقش تعیین کننده ای در انتقال متن و حس این اثر داره که متاسفانه در اپیزودهای خانم تیرانداز و مستوفی تنها زمانی که فاصله اونها با تماشاچی کم و یا رو به اونها بودند صداشون (آن هم نه به وضوح ) قابل تشخیص بود در حالیکه در تمام طول اجرای خانم بهرام کلمات با صدایی رسا به گوش همگان می رسید.
اینتراکت خانم بهرام با تماشاچی هم چند سطح بالاتر از خانم تیرانداز و خانم مستوفی بود ، اینتر اکت ایشون کاملا بجا و در راستای نقش و حال و هوای اجراشون بود درحالیکه اینتراکت خانم تیرانداز نه تنها کمکی به اجراشون نمی کرد بلکه تماشاچی رو از نزدیک شدن به شخصیت اثر کاملا دور میکرد.
تفاوت نقش آفرینی بازیگرها به قدری آشکار بود که تماشاگران (ناخودآگاه) فقط در انتهای بازی خانم بهرام شروع به دست زدن کردند!!
بدون شک تماشای بازی خانم بهرام در این نمایش برای تمامی علاقه مندان و دانشجویان رشته بازیگری میتونه کلاس درسی تکرار نشدنی و آموزنده باشه.