پوستری که این جا گذاشته شده مال تئاتر «نهنگ»ه.
لطفن اصلاح شود.
داستان خوبی داشت، و این که نظایر چنین داستانی قبلا هم گفته شده و می تواند شعاری انگاشته شود و... دلیل نمی شود که از بازگفتن داستانی به این خوبی صرفنظر کنیم. ایراد اصلی اما به نظر من در این است که کارگردان به هیچ روی مدیوم خود را نمی شناسد. آقای من، این تئاتر است: عرصه بی بدیل قراردادها. و این نشناختن مدیوم در آنجا به اوج فضاحت بار خود می رسد که کارگردان وقتی برای چند ثانیه نیاز به یک نوزاد دارد، نوزادی را بر صحنه می آورد و همین کار باعث گریه و زاری نوزاد معصوم می شود. آقای من، این کار شما در همه جای دنیا عملی مجرمانه است به نام «کودک آزاری».
لطفا اگر کسی فهمید چرا این جوایز متعدد نصیب این کار شده به من بی عقل که از هیچی سر درنمی آورد هم بگوید!
فکر میکنم همه تماشاگران حداقل نیم ساعت اول نمایش را به زحمت تحمل کردن!
دلیلش بیشتر به پشفرضهایی برمیگرده که این نمایش اونها رو تداعی میکنه: کارهای شعاری با ساختاری ضعیف و با داستانهایی کلیشه ای
اما انصافا نمایش تلاش خوبی برای خلاصی از این کلیشه ها کرده بود استفاده از تکنیکهای تئاتر مستند و تکنیکهای فاصله گذاری برشتی جالب و توجه برانگیزبود.
اما به نظر من برای بیرون اومدن یک تئاتر خوب از زیر آوار هزاران کار شعاری، قدرت تکنینکی به مراتب بیشتر از این باید باشه.
شاید حتی افرادی که در این زمینه (تئاتر ارزشی و دفاع مقدس) کار میکنن بهتر باشته به سراغ رویکردهای نمایش غیر رئالیستی برن و با ساختار شکنی در نحوه روایت و شیوه اجرا کاری جدید بیافرینند.
به امید روزی که در صحنه های تئاتر کشورمان شاهد کارهای ارزشی با کیفیت بالا و فرمهای نو و ساختارهای منسجم باشیم.