چون لزوما من منتقد نیستم و از علم انتقاد و چگونگی کشف محتوا از دریچه فرم مورد نظر نویسنده آگاهی و سر رشته ای ندارم ، پس لزوما این سیاهه علمی نیست و برداشت یک مخاطب است.
همانطور که واقعیت های جهان مورد نظر نویسنده در نمایش پشه ها با ذهن مخاطب رابطه برقرار کرده و برای بیننده باور پذیر بود ، هانتد هم چنین شرایطی را داشت.
هنر نویسنده در استفاده به جا از یک سری تکنیک هایی که در واقع به فرم نمایشش بر می گردد تا ما را با جهانی که مد نظرش بوده گره بزتند ، بیش از حد انتظار و در خور تعمل بود.
در این نمایش اما با تکرار یک صحنه با این محوریت که به مخاطب تکرار یک حادثه را نشان بدهیم موافق نبودم ، شاید برای من تماشای دوباره یک صحنه بدون توجه به این موضوع جذاب تر بود و البته به نظرم ، کار نویسنده در این نقطه دچار ضعف بود از ان جهت که نتوانست برای مخاطبش تکرار یک حادثه را مفهوم کند ، حتی با نشانه ها یی که روی صحنه برایش در نظر گرفته بود.
نمیتوانم این نمایش را در حیطه ابزورد تعریف کنم علیرغم میل باطنی و علاقه خودم به این سبک ، چرا که همانطور که منتقدان هم ذکر کرده اند ، نمایش هانتد بر محور یک قصه کامل شکل گرفته بود و در کنار ساختار دراماتیک که ما را به سمت جلو و تعقیب نمایش مجاب می کرد ، به یک تعادل جدید رسید و جهان
... دیدن ادامه ››
نمایش نامه دچار تغییر شد ، تغییری که به خوبی می توان تشخیصش داد.
به هر حال آن چه که از هنر سیاوش حیدری بر می آید ، آینده درخشانی است که در انتظار اوست و بدون شک ، در آینده شاهد موفقیت های بیشتر و بزرگتر از سیاوش حیدری هستیم.