در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ابر شلوارپوش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:30:06
امکان خرید پایان یافته
۲۰ بهمن تا ۲۰ تیر ۱۳۹۹
۱۹:۰۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
بازیگری در اتاقش برای جنازه ی معشوقه اش تئاتر اجرا میکند.

یادداشت کارگردان:
۱- غیاب تنها به منزله‌ی پیامد حضور دیگری می‌تواند مطرح باشد: این دیگری ست که مرا ترک می‌کند، این منم که به جا می‌مانم. دیگری در وضعیت عزیمت دائم، در حال سفر کردن است. دیگری برحسب وظیفه اش می گریزد می‌میرد از بین می‌رود. من، من که وظیفه ای به عکس دارم، عاشقم. ساکن و بی جنبش، معلق همچون بسته ای که در گوشه‌ی پرت ایستگاهی جا مانده.
هرکس در رنج کشیدن تنهاست، هرکس رنج را از مسیر خودش درک می‌کند، پس رنجی که فرد می‌کشد توسط دیگران به سنجش در نخواهد آمد.
۲- معمولا وقتی نقشی را بازی می‌کنم خوابش را می‌بینم...در طول اجراها یا در طول تمرینات...این کار اما اینطوری نبود من یک هفته هرشب یک خواب را دیدم بار آخری که آن را دیدم آنقدر واضح و با جزئیات بود که صبح بیدار شدم و یکی از صحنه هارا نوشتم و عصر بجای دانشگاه، رفتم سالن تمرین و همه‌ی آنها را انجام دادم و تمرین ها را شروع کردم. این کار با یک ایده شروع شد: از دست دادن...و بعد باقی ماجرا از جایی میان من و دوستم تولید شد.
من در همین لحظه‌ی نوشتن احساس می‌کنم همه‌ی این صحنه ها را یک جایی دیده ام.




  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش ابر شلوارپوش / عکاس: پریچهر ژیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بی نظیر بود.میتونم بگم که بهترین نمایش مونولوگی بود که تا بحال دیدم. تبریک به آقای اخوان و همکارانشان.
پویا فلاح، bahar، علی جباری و علی عبدالرحیم این را خواندند
علیرضا اخوان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقد و تحلیلی بر نمایش ابر شلوارپوش (علیرضا اخوان)

مورخ دهم تیرماه ٩٩ شمسی

نمایش از دو منظر قابل تحلیل است. در ابتدا به رویه متنی اشاره ای خواهد شد تا لختی موضوع و وفاق آن بر خواننده و تماشاگر روشن شود و در گام بعدی اجرای اثر نمایشی مورد بررسی قرار می گیرد.
اصطلاح "ابرشلوارپوش" برگرفته از نام کتاب شعری از ولادیمیر مایاکوفسکی شاعر انقلابی و فوتوریستی ابتدای قرن بیستم است.
درجه اهمیت کتاب تا جایی پیش می رود که از این منظومه به عنوان یکی از مهمترین آثار فوتوریستی در تحولات روسیه آن سده و برنامـۀ زنـدگی و دستورالعمل ارادی و مسیردهنده شاعر، شناخته شده و مورد توجه و بررسی منتقدان بزرگ ادبی قرار گرفته است.
مجموعه اشعار در قرن نقره ای ادبیات روسیه واقع شده است ... دیدن ادامه ›› تا با جهد مایاکوفسکی و تنی چند از نویسندگان و نظریه پردازان این نسل چون ویکتور خلبنیکوف و الکساندر کروچیونیخ، روسیه را از قرن طلایی ادبیات خود جدا کرده تا آنها در قامت "مبلغان هنر چپی" جنگ بین سنّت و مدرنیته را بیش از پیش علنی کنند.
فوتوریسم که از نظر لغوی نیز معنای آینده گرایی دارد، از دهۀ نخست قرن بیستم در ایتالیا و سپس در روسیه شکل گرفت. محورهای اصلی این مکتب ادبی عبارت بودند از: عصیانگری، روحیه ی انقلابی و تحول خواهی، جهان بینی آنارشیستی، نفی سنّت های فرهنگی موجود، تلاش برای خلق هنری که راه به آینده ببرد، نفی ساختارهای زبانی موجود و درهم شکستن قالب های شعری مأنوس. گرایش مایاکوفسکی جوان به فوتوریسم، طبیعی و منطقی به نظر می رسید، چرا که انقلاب از ابتدای جوانی با وی همراه بود. او حتی نخستین شعرهایش را در گاهنامه ای ادبی به چاپ رساند تا آشکارا تفاوت خود را با شاعران وفادار به « سیلی به صورت سلیقه عام » نام قرن طلایی بیان کند.
"ابر شلوارپوش" اما، به دلیل عشقی که در بطن خود نهفته دارد، شاید بیش از دیگر اشعار مایاکوفسکی، نه تنها نمایانگر مکتب فوتوریسم، بلکه معرف یک شـاعر فوتوریـست اسـت کـه سرخوردگی او در عشق، نماد سرخوردگی و پذیرفته نشدن او در جامعه است. ابر شلوارپوش با فراز و نشیبهای فراوانی که از زمان آفریـده شـدن، تـا زمـان دریافـت مجوز انتشار داشت، نماد وضعیت حاکم بر روسیه عصر مایاکوفسکی به شمار میرود. پرداختن به موضوعاتی که هر یک به نوعی دغدغۀ جامعه و در عین حال، خـط قرمـز آن بودند، از ویژگیهای بارز این مجموعه است. «ابر شلوارپوش» در شرایطی که دنیـای قـدیم رو به ویرانی گذاشته بود، بیانیۀ رسای شاعر شد. صدای رسای انتقادی از وضعیت جامعه بورژوازی آن دوره که چون سایه شومی خود را بر تمامی احوالات جامعه گسترانده بود.
با واکاوی هر یک از بخشهای منظومۀ «ابر شلوارپوش»، فرضیه هایی پدیدار میشوند کـه جای تأمل دارند. نخست اینکه آغاز پرسش و پاسـخ گونـۀ منظومـه، شـباهت آن را بـا متـون مقدس مسیحی که بیشتر به شکل پرسش و پاسخ اند، نمایان میکند. دوم اینکه نرمـی تغـزل و سختی خشونت در این منظومه با هم درآمیخته اند و سوم اینکه هر بخش از منظومه، جهان بینی ویژه ای را ارائه میکند. هیهات های مایاکوفسکی از عشق، هنر، دین و ساختار جامعه خویش بـا رسایی تمام به گوش میرسد. مایاکوفسکی بی باکانه نوآوریهای شاعرانه میکنـد و تـصاویری بسیار تازه و نامأنوس در اشعارش می آفرینـد. منتقـدان هـم عـصرش از نـاتوانی در شـرح ایـن نوآوری ها هراس داشتند. در نظر آنها مایاکوفسکی یک «اغتـشاشگر ادبـی» بـود.
او در رهایی اشعارش و اختلاط با سَری پر شور تا جایی پیش می رود که خود را سیزدهمین حواری مسیح قلمداد کرده و در نقش یک موعظه گر اخلاقی تازیانه بدست می گیرد: "ماریا! تیان، غایت آرزوی شاعران است، من اما جسمم، آدمـی سرشـته از گوشت و خون و در تمنای جسم تو ام... مسیحی وار و ملتمسانه می خواهمت، گویی که نـان شب منی و قوت لایموتم!"

و اما در این متن نمایشی نویسنده و کارگردان تلاش کرده تا با وارد کردن فضایی چخوف گونه و وام گرفتن از نمایشنامه مرغ دریایی وی نوعی حس دراماتیک بر واگویه های کاراکتر اصلی القاء کند، واگویه هایی در حد و اندازه های منولوگ و یا مکالمات ذهنی بازیگر جوان که در توهم شخصیتهای قصه های چخوف مانند ترپلف و یا آرکادینا و نینا و حتا پیشتر هملتی پنداشته شده با مباشرت مدیر یک سالن نمایشی تئاتر بیننده را درگیر کند. انتخاب این جفت از شخصیت ها از چخوف بواسطه هم عصری همزمان او و مایاکوفسکی اتفاق خوبیست که می توانست بر ظرافتها و ظرفیتهای ابعادی شخصیتها و لایه های نمایش بیفزاید.
آنچه که در این برایند به وفاق نمی رسد تحقّق شخصیت انقلابی مایاکوفسکی ست تا بتوان همچون اسم نمایش فضایی تند و انتقادی از التهاب موجود و خفقان جامعه را نشان داد. در اینجا شخصیت دچار اضمحلال و اختگی ارادیست و در دَنگالی از پیش ساخته بر اساس یک پارانویای قوی با تنهایی خود درگیر و گاهاً مغلوب است و آنچه که رخ نمی دهد بعضاً طوفان آرمانی شاعر انقلابی روس است که در مسیر اعتلای شخصیتهای چخوف و سایر تیپ های اجتماعی در این اجرا به دگرگونی نمی رسد و حاصل اصلی آن که می توان بصورت اخص به پرتوهای اولیه کمونیست و سرنگونی تزارهای تجمل گرا اشاره کرد به وحدت عینی دست نمی یابد و این تضاد به عنوان یک عامل پس زننده در متن، مجموعه رفتارهای از پیش تعریف شده ای را برای بازیگر تداعی می کند که او را حاصل خمودگی غالب بر اجتماع تصور کرده است تا ایستادگی بر اوضاع موجود و کنشگری قهرمان این نمایش.

در گام دوم نیز بر اساس اجرای منولوگ محور که تماشاگر در یک فضای بسته محیطی و پرواز در ذهن شخصی بازیگر با سفرهای درون ذهنی وی همراه می شود، تکرار قصه ها و نقب به شخصیتهای مجازی گریزی برای از ریتم افتادگی نمایش نیست و تنها برخی نماد های آکسسواری صحنه چون تلویزیون و اسکلت و یا جاروی دسته دار بلند تؤامان با اکت های صحنه ای بازیگر بار این ریتم نیم بند را بعهده می گیرند. در صورتی که با استفاده بهینه و هدفمند از نور و یا صدای محیطی(آمبیانس ها) و حتا دکلمه برخی از اشعار این کتاب شعر بصورت یک روایت با کمک راوی در پاره ای از نقاط اثر می توانست مخاطب را با سیالیت ذهنی بازیگر بیشتر تؤام کند و میزان همذات پنداری کاراکتر در مخاطب، ابتر و سرگشته باقی نماند.

به هر طریق با توجه به نقصانهای موجود، کلیت نمایش اتفاق خوبی ست که در مسیر متعالی حرکت انقلابی و انتقادی از جامعه کلاسیک روسیه آن دوره و ورودش به شروع نگرش به تفکرهای نوین کمونیستی رخ داده است و بنوبه خود این رهیافت می تواند سرنخ های مهم و مفیدی برای تماشاگران فرهیخته تئاتر امروز باشد.

از ماسک زدن و شرح واضحاتی در باب ویروس کووید ١٩ در این مجال طفره رفته ام ولی همه با هم پروتکل های بهداشتی را رعایت کنیم.
هستی چه زیباست که شعر شاعرانی چون مایاکوفسکی هست و قلم فرهیختگانی چون شما که خواننده ی تشنه را از نوشته پر مغز خود سیراب می کنید!
سپاسگزارم.
۱۱ تیر ۱۳۹۹
امیر عسگرزاده
هستی چه زیباست که شعر شاعرانی چون مایاکوفسکی هست و قلم فرهیختگانی چون شما که خواننده ی تشنه را از نوشته پر مغز خود سیراب می کنید! سپاسگزارم.
درود و شب بخیر، لطفتان پاینده و ممنونم از محبت همیشگی تان❤️
۱۲ تیر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش ابرشلوارپوش
.
ابر شلوارپوش به نویسندگی،بازیگری و کارگردانی جوان خوش ذوق و آینده دار تئاتر جناب اخوان را امروز در تالار مولوی سالن کوچک به اتفاق دیوانگان تئاتر تماشا کردم.چرا از واژه ی دیوانگان تئاتر استفاده کردم سوال خوبیه.جوانان هنر دوستمون از جای جایِ سرزمین ،پی ِ ویروس منعوث کرونا رو به تن هاشان مالیدند و به تماشای نمایش شتافتند.ناگفته نماند پروتوکول های بهداشتی در سالن رعایت شده بود بطوریکه صدای مهیبی دائما تکرار میکرد که: از اینکه در حین نمایش از ماسک استفاده می نمایید سپاسگذاریم.
نمایش ابر شلوارپوش به جا بود.برای خودم شخصا اعلام میکنم.اما در قسمت هایی از اجرا متوجه دلیل حضور بعضی اشخاص در دل داستان نشدم.خب واضح است که وجود هر شخصیتی باید علتی با خود یدک بکشد.مثلا پیرمردی که در کابین قطار با شخصیت اصلی هم صحبت شده بود و اجازه ی خواب به وی نمیداد.