در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش و آنک انسان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:31:49
امکان خرید پایان یافته
۰۵ تیر تا ۰۳ مرداد ۱۳۹۳
۱۹:۱۵
بها: ۱۸,۰۰۰ تومان

با سپاس از ساسان پیروز، ماهان خورشیدی، هدایت هاشمی، ژیلا اسماعیلیان
و همه کسانی که خانه هایشان صحنه ی ما شد

گزارش تصویری تیوال از نمایش و آنک انسان / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ضلع شمال غرب چهارراه ولیعصر، جنب داروخانه، پلاک ۱۴۷۸
تلفن:  ۶۶۹۷۹۴۶۸، ۶۶۹۷۹۴۷۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یادداشتی از من در روزنامه ابتکار درباره و آنک انسان
ممنون میشم بخونید و نظر بدید.
نسخه پی دی اف:
http://ebtekarnews.com/Ebtekar/GetFileMagPaper.aspx?FilePrm=6005064588656483.pdf
نسخه متنی:
http://ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=30154#134671

نه نینا، نه مه یر هولد و نه حتی رضایی راد
هیچ یک سخن نگفت

نویسنده : هادی عیار

«نامیدن، کشتن است.»هگل در توضیح این سه کلمه می گوید ... دیدن ادامه ›› آن چه به عنوان امر واقع برای ما رخ می دهد به سبب واسطه بودن ذهن بر فهم ما از آن، همیشه نه خود آن که نمودی از آن در ما حضور دارد.در این جاست که وقتی چیزی را می نامیم در واقع در آن لحظه دست به کشتن آن چیز زده ایم.
قصدم از بیان این مقدمه فلسفی هگل اساس قرار دادن آن به عنوان پنجره ای است برای خوانش آنچه در «و آنک انسان» بر مخاطب هجوم می آورد. «و آنک انسان» نگاه نویسنده ای است که پس از سال ها دوری از سنگر خود، دوباره در آن جای می گیرد و این بار با تجربه آن چه بر او گذشته است به رصد محیط اطراف می پردازد. و آنک انسان گویی روایتی است که نویسنده در قبل،وسط و پس از طول اجرای آن کش آمده است و شاید بدون آن که خود بخواهد مخاطب را ملزم به دانستن داستان خود قبل از مواجه با اثر می کند.بستر تاریخی روایت در شوروی کمونیستی رخ می دهد که در آن هنرمند یا باید همچون آخماتووا سکوت کند، یا همچون مایاکوفسکی در میانه نوشتن نمایشنامه اش اسلحه بر شقیقه بگذارد و یاهمچون مه یر هولد و نینا سنگینی فاجعه را تاب بیاورد و به دنبال بارقه ای از نور باشد، با زبان سمبول سخن بگوید چرا که هنر به ضد هنر تبدیل شده است. در این روایت مه یر هولد قصد دارد نمایش نامه نیمه تمامی که مایاکوفسکی در میانه ی نوشتن آن دست به خودکشی زده بود را به سرانجام برساند. نینا شاگرد این استاد برجسته تئاتر است که توسط حزب دستگیر می شود و بر علیه مه یر هولد مجبور به «اعتراف» می شود و سال ها بعد آنچه در آن مدت بر او گذشته را اقرار می کند.نکته ای که در اینجا مهم است اینکه تمام این روایت از زبان نویسنده تمام این داستان ها روایت می شود. نویسنده ای که این داستان را از نینا شنیده است و اکنون در حال خواندن نمایشنامه اش است.
در میزگردی که چند تن از اهالی هنر به همراه محمد رضایی راد به عنوان نویسنده و کارگردان اثر و افشین هاشمی به عنوان بازیگر آن برگزار کرده بودند موضوع دوگانه اعتراف/ اقرار مطرح شد. به این معنا که در یک وجه از نمایش نینا مجبور به اعتراف کردن به آن چه که به آن اعتقادی ندارد توسط حزب می شود و در وجه دیگر آن نینا و نویسنده هر کدام در قسمتی از نمایش به اقرار آن چه که به آن باور دارند می پردازند. ممکن است برای برخی وجه تمایز این دو واژه یعنی اعتراف واقرار مشخص نباشد و این دو واژه را به راحتی در جای دیگری استفاده کنند. آن چه درباره تفاوت این دو می توان گفت اجباری بودن اعتراف و اختیاری بودن اقرار است. هر دو واجد نوعی عذاب و آسودگی به طور توامان می توانند باشند. در اعتراف فرد از بیان آن چه که به اجبار باید بگوید عذاب می کشد ولی از سویی دیگر در لایه های زیرین وجود خویش به دلیل مغایرت آن چه می گوید با آن چه واقعا در ناخودآگاهش در حال اتفاق است نوعی احساس آسودگی دارد چرا که به اصطلاح رو شدن آن چه واقعا به آن معتقدیم همواره واجد نوعی عذاب است. در طرف دیگر اقرار نیز در یک سطح همراه با نوعی آسودگی است چرا که پشت فرد در انجام آن اجباری قرار نگرفته است اما باز هم در لایه های زیرین او به دلیل رو شدن دستش و برملا شدن رازی که نباید گفته شود دچار نوعی عذاب می شود. بر این اساس نمایش بازیگر شامل دو نوع روایت می شود. روایتی مکانیکی که در آن نینا و نویسنده آن چه را که به آن باور ندارند به زبان می آورند. روایتی منطبق بر سبک بیومکانیک مه یر هولد که پر است از ژست های تصنعی. و روایت دیگر روایتی انسانی از سوی باز هم نینا و نویسنده است که هیچ ژست و ادایی در آن به چشم نمی آید. در این روایت است که «و آنک انسان» اتفاق می افتد و از آن جا که خالی از هر نوع ژستی است گویی اینبار به خود واقعه بدون واسطه مواجهیم. «و آنک انسان» میتواند روایت لحظه ای باشد که«انسان» با درد و رنج بسیار نقاب از چهره بر می دارد و از نقش خود به عنوان یک ژست که اصلی ترین تکنیک یک بازیگر است بیرون می زند.
با توجه به مقدمه ای که از هگل نقل شد و روایتی که در نمایش و آنک انسان دیدیم و عوامل نمایش درباره آن گفتند آن چه هدف من از نوشتن این مطلب درباره «و آنک انسان» رضایی راد است این است که بر خلاف نظر این دوستان معتقدم که آنچه در طول این نمایش از زبان نینا، مه یر هولد، نویسنده و حتی از زبان رضایی راد می بینیم، می خوانیم و می شنویم نه اعتراف و نه اقرار است بلکه برعکس پنهان کردن است. نگفتن و پوشاندن است در دو وجه فلسفی و نشانه شناختی خود. در واقع نامیده شدن اتفاقات توسط هر کدام از این راوی ها به صورت جداگانه کشتن آن اتفاق می تواند باشد در معنای فلسفی اش. لایه ها و فیلتر هایی که مابین اتفاق به صورت امری عریان و بی واسطه و آن چه سر آخر مخاطب با بازی افشین هاشمی می بیند و می شنود به قدری زیاد و تودرتو است که می توان ادعا کرد هیچ نسبتی با شکل اولیه آن ندارد. این ادعا در وجه نشانه شناختی اثر نمود بیشتری از خود بر جا می گذارد. از منظر مه یر هولدی که هیچ گاه حضور ندارد و فقط توسط دو راوی دیگر روایت می شود. در ابتدای نمایش که نینا در حال خواندن متن اعتراف خود است تمام آن دروغ هایی را که بر زبان می آورد مانند یک بازیگر به خوبی ادا می کند هرچند که با درد و رنج همراه است اما هنگامی که مجبور به خواندن نام مه یر هولد با عنوان«دشمن خلق» است خواندن این بخش از متن را چندین و چندبار به تعویق می اندازد و توان نامیدن او را با این عنوان ندارد. مه یر هولدی که حتی اورا با نام «کازمیر» صدا می زنند. در جایی از زبان مه یر هولد گفته می شود که:« رنج های ما را بعدا خواهند نوشت». نینا معتقد است منظور استادش از این جمله نه رنج های ما که تنها رنج های خود مه یر هولد است. به نوعی سراسر روایت حول کشته شدن مه یر هولد و رنجی که نینا از آن می کشد می چرخد. اما مه یر هولدی که هیچ گاه حضور ندارد. تنها کتاب هایش و خاطراتی از او توسط نینا نقل می شود که همین روایت ها نیز بعدا توسط نینا در چرخه ای مداوم تایید و انکار می شود. از منظر نینا که به روایت بنگریم بازهم نینا با توجه به اینکه در سراسر نمایش نویسنده راوی خاطرات اوست هیچ گاه در صحنه حضور ندارد و به قول نویسنده «نینا قبل از شروع نمایش در میان تماشگران نشسته است». خود نینا در جایی اعتراف می کند که اگرچه تمام این روایت ها ذکر خاطرات اوست ولی هر آنچه از زبان نینا شنیده می شود ترسیم مه یر هولد است. نینا به دلیل عشقی که به استادش دارد نا خودآگاه هرچه می گوید حول مه یر هولد اتفاق می افتاد و حتی آن جا که نسبت به مه یر هولد احساس انزجار می کند باز هم سر آخر سر او را روی زانوهایش گذاشته و محکومانه مرگ معشوق خود را در میان خونابه و رنج به پیشواز می رود. گویی در سراسر نمایش آن چه از نینا می شنویم و میبینم چه آنجا که اعتراف می کند و چه آنجا که اقرار می کند نه درباره نینا که در مورد اول دروغ هایی که مجبور است را می گوید و در مورد دوم نه درباره خود که درباره استاد و معشوقش.
درجایی از نمایش نیز که نوعی مجادله فرضی بین نینا و نویسنده رخ می دهد، نویسنده اعتراف می کند که در نمایشنامه اش نه نینا که خود او روایت می شود. در اینجا نینا صرفا به یک نوع فرم تبدیل می شود. فرمی که هیچ گاه نه دیده می شود و نه شنیده. و سر آخر اگر بخواهیم از منظر نویسنده نگاه کنیم، نویسنده ای که افشین هاشمی آن را بازی می کند و رضایی راد آن را می نویسد. در همان لبتدای نمایش نویسنده صفحه ای را که بر روی آن نوشته شده است«و آنک انسان» به روی زمین می اندازد- توجه کنید که مثل بقیه صفحات پاره و نابود نمی کند- جنبه پست انسانی و لگد مال شدن آرزوهای او در سراسر نمایش جلوی چشم بیننده تمام قد به چشم می آید.نویسنده اگرچه در ظاهر در حال روایت این داستان است اما در لحظه لحظه نمایش روایت ها را هر کدام پس از دیگری پاره می کند.گویی این روایت ها گفته می شود که شنیده نشود. صرفا لحظه ای به چشم می آید و پس از آن به سرعت نابود می شود. تکه های روایت پشت سر هم برای تماشاگر خوانده می شود اما سرآخر که به صحنه نگاه می کنیم میبینیم که تمام آنها پاره و مچاله شده و بر زمین پخش شده اند. همین مفهوم پخش شدن اجزای روایت در زیر پای راوی نیز نشانه ای سمبولیک از نگفته شدن چیزی از سوی کسی است. در هر روایتی ممکن است شخصیت های آن به دلایل مختلف از بین بروند اما آن چه سرآخر باقی می ماند روایتی از همه ی آنها است. اما اینبار گویی جمله«این ها تنها حق داشتند بمیرند» بر سر خود روایت نیز آوار می شود و روایت به همراه مه یر هولد،نینا و نویسنده دود می شود و به هوا می رود. نویسنده نیز در پایان نمایش اعتراف می کند که در تمام طول نمایشنامه خواسته است خودش را اقرار کند اما گویی در همین کار نیز شکست می خورد. در آخر تمام این اتفاقات گویی در همین جمله خلاصه می شود:« حقیقتی راستین در مکانی دروغین». نگفتن هایی راستین در اقرارها و اعتراف هایی دروغین.

با تشکر.
هادی عیار
ریحان باقری و کامران چیذری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفت و گوی روزنامۀ اعتماد با محمد رضایی راد

تن دادن به دوری برای تن نسپردن به انـزوا و سکوت
http://www.etemadnewspaper.ir/Released/93-04-25/338.htm
احسان آریا این را خواند
پویان صفربگلو و احسان بیات فر این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«و آنک انسان»؛ 5 اجرای پایانی
نمایش «و آنک انسان» به نویسندگی و کارگردانی محمد رضایی‌راد، و بازی افشین هاشمی به اجراهای نهایی خود رسید.
در هفته پایانی اجرا، این نمایش از روز دوشنبه 30 مرداد ماه به مدت 5 شب روی صحنه خواهد رفت. این نمایش از روز 5‌شنبه 26 تیرماه تا دوشنبه اجرا نخواهد داشت.
«و آنک انسان» که پس از سال‌ها دوری محمد رضایی‌راد از تئاتر روی صحنه رفته است، در روزهای پیش با حضور جمعی از نویسندگان، مترجمان و اهالی فرهنگ و چهره‌های مطرح روی صحنه رفت.

چهره‌هایی چون مرتضی کلانتریان، قاسم روبین، شاپور اعتماد، محمد مالجو، عباس عبدی، امیرحسن چهلتن، احمد غلامی، محمدرضا صفدری، محمدرضا کاتب، رضا جولایی، لیلی گلستان، احسان شریعتی، علی‌اصغر حداد، مهدی غبرایی، کاوه میرعباسی، مدیا کاشیگر، حافظ موسوی، جعفر مدرس‌صادقی، احمد پوری، یونس تراکمه، حسین سناپور، همایون اسعدیان و نسرین ستوده، سیروس علی‌نژاد، سوسن شریعتی، شیوا ارسطویی ... و جمعی دیگر از منتقدان و اهالی هنر به تماشای این تئاتر نشستند.

«و ... دیدن ادامه ›› آنک انسان»، از دوشنبه (فقط برای 5 شب دیگر) ساعت 19‌ در تماشاخانه استاد مشایخیِ موسسه فرهنگی هنری مان، واقع در ضلع شمال‌غربی چهارراه ولی‌عصر روی صحنه می‌رود.